آسیبهایی که زنان سرپرست خانوار را تهدید میکند
خانواده
بزرگنمايي:
آریا بانو - جوان آنلاین / از دیرباز در فرهنگ ایران مردان به عنوان سرپرست خانوار و نانآور خانواده محسوب میشدند و وظیفه تأمین معاش و برآورده کردن نیازهای همسر و فرزندان بر عهده مرد خانواده بود. اما گاهی جبر زمانه طوری رقم میخورد که زنان مجبور به سرپرستی و به عهده گرفتن هزینههای زندگی میشوند و این امر خطیر را خواسته یا ناخواسته میپذیرند. طلاق، مرگ، بیماری و از کارافتادگی، اعتیاد، غیبت و گاهی بیمسئولیتی مرد خانواده، زن را در چنین موقعیتی قرار میدهد. کار از جایی سخت میشود که زنی که تا چند وقت پیش فقط در خانه کار میکرد و مسئولیت امور داخلی خانه و پرورش فرزندان را به عهده داشت با انبوهی از هزینهها و مشکلات روبهرو میشود و گاهی مدتی طولانی لازم است تا خود را با این وقایع هماهنگ کند.
جدیترین مسئله در مورد زنان سرپرست خانوار تأمین معاش و هزینههای آنهاست. در خانوادههای زن سرپرست با توجه به موقعیت خانواده از لحاظ تعداد نفرات، سواد و شغل زن سرپرست خانوار، دسترسی به مشاغل سودآور، منابع تولید مانند زمین، دام، وضعیت اقتصادی و معاش آنها متفاوت است. متأسفانه در جامعه کنونی ما کمابیش تمامی خانوادهها با مسائل اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و عدم حضور یکی از زوجین به ویژه در صورت وجود کودکان، کار را مشکلتر میکند و آنها را به شدت در معرض فقر قرار میدهد.
بلد نبودن یک حرفه مشخص و پولساز، عدم اشتغال قبلی، بیسوادی یا سطح سواد پایین و فرصتهای اشتغال محدودتر باعث سردرگمی و آشفتگی این قبیل زنان میشود. دسترسی به منابع و امکانات کمتر، مشاغل کارگری و خدماتی و درآمد کمتر در مقایسه با مردان مسیر دشواری را پیشروی این افراد قرار میدهد. بماند که بسیاری از این زنان در حاشیه شهر زندگی میکنند، حرفه خاصی بلد نیستند، سن بالایی دارند و توان جسمانی پایین به آنها فرصت اشتغال به کار را نمیدهد.
در بسیاری شرایط فرد یک رشته هنری مانند مروارید دوزی یا گلدوزی را بلد است، اما نحوه به کارگیری درست برای درآمدزایی از آن را بلد نیست و نحوه عرضه کار را نمیداند. همین باعث میشود تنها به صورت منقطع و محدود مشتری پیدا کند و نتواند پول خوبی از آن کسب کند. در صورتی که وجود مؤسسات و ارگانهای سازمان یافته باعث میشود اشخاص خود را معرفی کنند و از استعداد و هنر آنها به صورت منظم و سیستماتیک استفاده شود.
خوشبختانه دنیای مجازی راه خوبی برای عرضه استعدادها را فراهم کرده و افراد در کمترین زمان ممکن میتوانند کارهای هنری و تواناییهای خود را به نمایش بگذارند، با افراد مربوطه پیوند بخورند و به توسعه مشاغل و کسب خود کمک کنند. چنان که امروزه زنان سرپرست خانوار در محرومترین نقاط کشور با گالریها و مراکز هنری در شهرهای بزرگ در ارتباط هستند و مطابق با سفارشات آنها کارهای خود را عرضه میکنند و هنرهایی مانند گلیمبافی، حصیربافی، کارهای چوبی به خوبی وارد دکوراسیون خانه، زیورآلات و لباسهای امروزی شده و از هنر این اشخاص استفاده به جایی میشود.
نکته بعدی بحث توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. چنانچه آموزشهای رسمی و غیر رسمی در راستای نیازهای کشور باشد میتواند یک سود دو طرفه باشد. از نیروی ذهنی و جسمی این زنان میتوان به خوبی استفاده کرده و پس از یک آموزش دقیق و مناسب در بخشهای آموزشی، بهداشتی، هنری و خدماتی استفاده کرد. چون این اشخاص همانند نیروهای فعالی هستند که تاکنون در جامعه به کار مشغول نبودهاند. پس میتوان با برگزاری کلاس و دورههای آموزشی و توان بخشی به خوبی از این سرمایهها استفاده کرد. رایگان کردن کلاسهای آموزشی برای این افراد و تعامل بهینه سازمان بهزیستی و سازمان فنی حرفهای میتواند گام بسیار مفیدی برای این افراد باشد و آنها را از نظر اقتصادی توانمند کرده و به آنها اعتماد به نفس ببخشد.
خانوادههای دارای سرپرست زن اغلب از فقیرترین افراد به وجود میآیند و ترکیب این خانوادهها باعث پدیدهای به نام «تله فقر» میشود. چراکه اغلب فرزندان این خانوادهها برای جستوجوی کار، مجبور به ترک تحصیل زود هنگام میشوند یا کارهای روزمره خانواده را به عهده میگیرند تا مادر بتواند بیرون از منزل کار کند. تنهایی و عدم حمایت خانوادهها کار مدیریت و کنترل فرزندان را برای این زنان دشوار میکند.
در جامعه کنونی حفظ فرزندان از آفتهایی مانند اعتیاد و مسائل غیر اخلاقی بسیار اهمیت دارد. فقدان انضباط پدرانه و غفلت مادرانه، به دلیل ساعات طولانی کار و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی راه را برای گریز از مدرسه، کارهای غیر قانونی، گرایش به بزهکاری و اعتیاد فرزندان فراهم میکند و در نتیجه الگوی خانوادگی محرومیت و فقر نهادینه و همیشگی میشود. در نتیجه اگر حداقل درآمد برای این خانوادهها فراهم نشود فقر بر فرزندانشان هم اثر خواهد گذاشت و همین موضوع هزینههای جبران ناپذیری برای جامعه به بار خواهد آورد.
توجه به سلامت روان مادر و اعضای خانواده و لزوم وجود مراکز مشاوره و روانشناسی که با هزینه کمتر خدمات با کیفیت به این افراد ارائه بدهند احساس میشود.
متأسفانه به دلیل هزینه زیاد جلسات روانشناسی این افراد قادر به ارائه خدمات و ادامه فرآیند درمان نیستند و کار درمان نیمهکاره مانده و در نتیجه تاثیرگذاری خود را از دست میدهد. در حالی که این قشر و فرزندان آنها به شدت نیازمند کمک حرفهای هستند تا بتوانند به سلامت خود را به ثبات اخلاقی و اقتصادی برسانند و خود نقش تولید کننده را ایفا کنند.
متأسفانه عدم حمایت مالی و روانی از زنان سرپرست خانوار گاهی آنها را در برابر خواستههای غیر اخلاقی مردان ضعیف و شکننده میکنند و باعث شکسته شدن هنجارهای اخلاقی اجتماع و تشدید آسیب در کانون خانوادهها میشود. در نتیجه گاهی این زنان که غم نان خود و فرزندان را دارند برای تأمین هزینههای سرسام آور زندگی یا همسر دوم میشوند یا چاره را در روسپیگری مییابند. همین امر نیز فساد اخلاقی و انواع بیماریهای مقاربتی را به همراه دارد و جامعه برای جبران آسیبهای آن باید بهای گزافی بپردازد. پس در گام اول باید مسیرهای سالم و اخلاقی را برای این گونه زنان باز گذاشت تا راه بر انتخابهای دور از اخلاق و شان آنان بسته شود.
بیتردید به دلیل عمیق بودن مشکل و گستردگی آسیبهای آن تنها یک ارگان یا سازمان نمیتواند عهدهدار تمام جوانب آن شود، بلکه باید همتی دسته جمعی صورت بگیرد تا این زنان جایگاه خود را در اجتماع پیدا کنند. نکته مهم اینجاست که پیش از هرچیز این افراد باید از لحاظ روانی و ذهنی خود را قدرتمند بدانند و احساس تسلط و کنترل بر روی امور پیدا کنند. منفعل بودن و احساس وابستگی باعث میشود به جای تلاش بیشتر، چشمانشان به دست افراد دیگر باشد یا برای تأمین هزینهها به راههای آسانتر، اما غیر اخلاقی کشیده شوند که نتیجه فردی و جمعی آن هم از قبل معلوم است.
-
سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۲:۱۱
-
۴۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/421419/