داستانک/ شکایت دهقان به امیرکبیر
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - تبیان /در مسافرت [امیرکبیر] به اصفهان، در یکی از منازل (محلّ توقّف) استری متعلّق به یکی از ملتزمین رکاب که سه هزار ریال هم ارزش داشته، در نتیجه غفلت صاحبش به مزرعه دهقانی میرود و خسارت فراوان به زراعت او وارد میآورد. دهقان جمعی از کشاورزان را به شهادت میگیرد و برای شکایت در مقابل چادر امیر میآید و آنجا میایستد.
امیرکبیر پس از بیرون آمدن از چادر او را به حضور طلبیده و علّت ایستادن او را میپرسد. مرد دهقان چگونگی امر را برای او بیان میکند. امیر میگوید: قاطر را نگاهدار تا صاحب آن پیدا شود. آن وقت حکم میکنیم که زیان تو را با مخارجی که برای حیوان میکنی به تو بدهد. از این گذشته او را باید تنبیه کنم تا دیگران از این پس مواظب باشند که استرشان زیانی به دهقانان وارد نیاورد.
دهقان به خانه بازگشت و منتظر ماند تا صاحب قاطر پیدا شود؛ امّا صاحب آن از ترس خشم امیر پیدا نشد. در موقع حرکت اردو مجدّداً مرد زارع به نزد امیر آمد. امیر گفت: برو آن قاطر از آن خودت باشد و اگر صاحب آن آمد باید تو را راضی نماید و اگر هم فروختی باید از خریدار بخرد. فقط کاری بکن که معلوم باشد استر در کجاست.
-
پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۸:۳۲
-
۱۸ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/417057/