داستانک/ سپاه پدرم در راه است
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - آخرین خبر / هر روز فوج فوج مرد جنگی به لشگر مقابل افزوده میشد.
بچهها ترسیده بودند.
- بابا پس کی لشگر تو میرسد؟
- به زودی.
طولی نکشیده بچهها را صدا زد :
- بیایید عزیزانم، لشگر من نزدیک میشود.
بچهها خیره خیره به سپاه پدر که از دور میآمد نگاه میکردند.
مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر و غلامی که همراهیشان میکرد!!
فاطمه نانی زاد – تهران
-
سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۸:۵۴
-
۳۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/415026/