9 سال محبوبیت «پایتخت» مدیون ذهن و قلم محسن تنابنده
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو - سینما دیلی / یادداشتی از حسین لامعی درباره محسن تنابنده و سریال «پایتخت» را بخوانید.
یک- از زمان تولید و پخش اولین فصل سریال «پایتخت» تا به امروز، حدود ده سال میگذرد. سریالی که به اذعان کارگردانش، خروجیاش، ماحصل ذهن و قلم و پشتکار شخصی است به نام محسن تنابنده . محسن تنابندهای که حالا، از آخرین بازماندگانِ هنر جدی اما عامهپسند است.
دو- از محسن تنابنده در سینما چند فیلم به یاد دارید؟ نه چندان زیاد. از او در تلویزیون چند سریال به یاد میاورید؟ اندک. زیرا او خود نخواست. زیرا او تمام وجود خود را در این یک دهه، تماماً وقف سریالی کرد به نام «پایتخت». او رویاهایش را در هنر، تا آنجا پیش گرفت که به «پایتخت» ، به این سریال ماندگار، لطمهای وارد نگردد.
سه- محسن تنابنده میتوانست سالهای قبل، در میانهی کار، پس از کسب موفقیتهای فراوان، همچون رفیقاش رضا عطاران، تلویزیون را رها کرده و فقط روی سینما زوم کند . آنوقت اتفاقا در نگاه منتقدان و نئوانتکلتوئلها، هم پرستیژ بالاتری داشت، هم ژستِ «هنرمندِ معترض» به خود میگرفت، هم با توجه به تواناییاش در عرصهی بازیگری سیمرغهای متعددی را دِرو میکرد و ایضا، پولهای کلانتری نصیبش میشد. او ولی چنین نکرد و تن به رها کردن و نابودی «پایتخت» نداد.
چهار- « پایتخت» به عنوان یکی از مهمترین، پرمخاطبترین و محبوبترین آثار تاریخ تلویزیون، مدیونِ هوش و حضور و استمرار تنابنده است. نویسندهای جاهطلب و بازیگردانی باهوش؛ که حتی اگر او را فقط در جایگاه یک «بازیگر» بنگریم، باز نقشآفرینیاش در این سریال درخشان است. او در نقش «نقی معمولی»، با ریزهکاریهایی دقیق و با رئالیسمی که به تیپیکالیسم طعنه میزند، به حدّی خوب است که هنوز بسیاری «پایتخت» را سریال «نقی» میخوانند، و خانوادهی پایتخت را خانوادهی نقی میدانند. همان نقیِ معمولی که در این فصلِ پایتخت، بسیار متفاوت از گذشتهی خویش است. او اینجا دیگر قهرمان کشتیِ جهان نیست؛ دیگر هدِ فامیل نیست؛ دیگر سفرهدارِ شهرشان نیست؛ دیگر همه از او حساب نمیبرند؛ حتی عدهای تحقیرش میکنند؛ بهتاش توی سینهاش میکوبد... نقیای که حالا دیگران زیاد جدیاش نمیگیرند... سرنوشت نقی در این فصل، پشت همهی طنز و شیرینیاش، بسیار غمانگیز است. مانند خودِ پایتخت6. مانند دیگر کاراکترها. تصویری تلخ و عریان از آنچه هست و میبینیم: یک فروپاشی و اضمحلالِ همگانی در اجتماع...
پنج- محسن تنابنده نابغهای است در شناختِ ذهن و روحِ ایرانی؛ در معرفیِ بازیگرانِ مستعدِ فراوان در هر فصلِ پایتخت؛ و در سوژهها و آسهایی که هر فصل رو میکند. پایتخت سریال بینقصی نبود و نیست اما، نمیتوان آن را سریالی بهمانندِ دیگر سریالهای تلویزیون خواند؛ پایتخت، اساسا جنس دیگری دارد. این سریال، آینهی تمامنمای ایرانِ دههی 90 است. اگر روزی آیندگان بخواهند بخشی از ایرانِ این دوران را بشناسند، میتوانند با تماشای آن ما را، و ایران را، و انسانِ ایرانی را همچون مینیاتوری دقیق و ظریف بنگرند و به نظاره بنشینند.
شش- حالا که «پایتخت6» به پایان راه خود رسیده، خواستهی بخش عظیمی از مردم یک چیز است: ادامهی پایتخت. به خصوص با پایانبندی جذاب و هیجانانگیزی که در انتهای این فصل مشاهده شد. حتی وقتی در روزهای گذشته سیروس مقدم عنوان داشت که دو قسمتِ فینال «پایتخت6» احتمالا در ماه رمضان (پس از اتمام کرونا) ضبط و در عید فطر پخش خواهد شد؛ افراد بسیاری در «شبکههای اجتماعی» خواستار آن شدند که باقی قسمتهای پایتخت6، تبدیل به ده قسمت شود(!) تا بار دیگر نقی معمولی و خانوادهاش، در شبهای متوالی، مهمان خانههای مردم باشند. این محبوبیت عجیب و گسترده، تنها یک معنی دارد و آن این است که تنابنده، با تصمیمهای درست و هوشمندانهاش، بلوغ هنریِ خویش و پایتخت را، در یک راستا قرار داده . این یعنی یک سریال میتواند به مخاطب باج ندهد، و مبتذل نگردد، با این حال در اوجِ محبوبیت بماند و عامهپسند باشد.
هفت- باری... «پایتخت»، نمونهای شاخص از هنرِ موفق و سطحبالای عامهپسند است. هنر عامهپسندِ راستین، که در سینمای ایران مُرده و محصولاتِ چیپ و سطح پایین و حقیر، پرچمدارش شدهاند. هنری که در تلویزیون هم با سانسور و حذف دائمِ ستارگان و سریالهای پرمخاطب، نابود گشته. «پایتخت»، از آخرین نشانههای هنرِ عامهپسندِ راستین در تلویزیون است و این آخرین نشانه، جز با هوش و تلاش و استمرارِ محسن تنابنده، قطعا به جایگاه امروزِ خویش نمیرسید.
-
شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۲:۱۶
-
۳۵ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/288740/