بزرگنمايي:
آریا بانو - اوج شیوع تیفوس را در فروردین 1297 ثبت کرده اند. برخی شاهدان میگویند تیفوس سال 97 به حدی وحشتناک بود که روزی 1000 نفر را در تهران راهی گورستان میکرد. این بیماری تا سال 1298 در ایران ماند و بسیاری را به کام مرگ کشاند.
عید سیاه؛ این شاید واژه آشنایی برای ما باشد. واژه ای که به خصوص امسال و با ورود ویروس کرونا به کشورمان بسیار به کار برده میشود. اما نباید فراموش کرد که در تاریخ ما از این عیدهای سیاه بسیار بوده است. یک نمونه از تاریکترین و وحشتناکترین این نوروزها حدود 100 سال پیش آمد و رفت.
چهار سوار سیاه به ایران میآیند
در سالهای پایانی سده 13 هجری شمسی جنگی خانمان سوز جهان را در خود گرفته بود. متحدین و متفقین به خاطر جنگ جهانی اول به جان هم افتاده بودند اما سایر ممالک را نیز از وحشت و خون ریزی خود بی نصیب نگذاشتند. ایران از شمال و غرب و جنوب توسط قوای اشغالگر روس و انگلیس و عثمانی تصرف شده بود. دولت ضعیف مرکزی قادر به مبارزه با اشغالگران نبود. در همین حین، باران رحمت نیز چشم خود را بر ملت ایران بست و طی شش ماه دوم سال 1296 کمترین بارش ممکن در ایران به ثبت رسید.
اشغالگری انگلیسیها و روسها با خشکسالی همدست شده و سالی سیاه را برای ایرانیان ساختند. قحطی به جان مردم افتاده بود. در حالیکه انبارهای غلات اشغالگران انگلیسی و احمدشاه پر بودند؛ مردم به چنان فلاکتی افتادند که مجبور شدند به مرده خواری و فرزند خواری بیفتند. طبق گزارش یک افسر انگلیسی، برخی، زنان، کودکان و مردگان را دزدیده و برای سیرکردن فرزندان خود آنها را میخوردند.
ما هنوز نمیدانیم که این روایتها تا چه حد درست است. تنها یک چیز مسلم است. سالهای پایانی سده سیزدهم یکی از دهشتناک ترین سالهای تاریخ ایران بوده است. قحطی تنها سوغات خشکسالی و جنگ نبود. به گفته محمد علی جمالزاده(پدر داستان نویسی ایران) که از نزدیک شاهد سالهای سیاه جنگ اول جهانی بود، در آن سالها سه سوار سیاه وارد ایران شدند و کشور را در سیاهی فرو بردند. جمالزاده میگوید: "جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی، دیگری آنفلوانزای اسپانیایی و آخری وبا بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بیرحم فرو میریختند."
اما جمالزاده یک سوار سیاه را نادیده گرفت. سوار سیاهی که در پی سالهای شوم 96 و 97 وارد ایران شد و تا چند سال بعد سراسر ایران را در بر گرفت. نام این سوار سیاه "تیفوس" بود.
تیفوس در نوروز سیاه؛ فاجعه ای که از تاریخ پاک شد
تیفوس یک بیماری باکتریایی است که معمولا توسط موشها به انسان سرایت میکند. البته برخی مورخان معتقدند تیفوس آن سالها سوغات سربازان خارجی و اشغالگران ایران بوده است. در زمستانهای سرد آن سالها سربازان انگلیسی و روس لباسهای نشسته و کثیف خود را به برخی قحطی زدگان ایرانی میفروختند و در عوض عتیقههای گرانبها از آنها میگرفتند. این لباسها اکثر آلوده به شپشها و ککهایی بود که منشا بیماری تیفوس میشدند.
اوج شیوع تیفوس در آن سالها را در فروردین 1297 ثبت کرده اند. برخی شاهدان میگویند تیفوس سال 97 به حدی وحشتناک بود که روزی 1000 نفر را در تهران راهی گورستان میکرد. این بیماری تا سال 1298 در ایران ماند و بسیاری را به کام مرگ کشاند.
ذکر دو نکته در مورد تیفوس سالهای اشغال ایران توسط متفقین در جنگ اول جهانی لازم است. اول اینکه، تیفوس آن سالها معمولا زیر سایه دو بیماری مهلکتر یعنی آنفلوانزای اسپانیایی و وبا قرار گرفته و زیاد به آن توجه نشده است. به همین علت شاید تیفوس سال 1297 را بتوان یکی از آن بیماریهای کشنده پاک شده از تاریخ بنامیم. نکته دوم این است که چند دهه بعد و زمانی که ایران بار دیگر و این بار در اوج جنگ دوم جهانی توسط قوای روس و انگلیسی تصرف شد، این ویروس میهمان شهرها و روستاهای ایران شد. تیفوس جنگ جهانی دوم به مراتب از تیفوس سال 1296 و 97 مشهورتر است. نکته جالب این است که این تیفوس هم در ایام نوروز و فروردین شیوع یافت و از این جالبتر اینکه، این بیماری نیز سوغات خارجیها و به خصوص مهاجران و پناه جویان لهستانی بوده است.
تیفوس سال 1321؛ مرگ سیاه بار دیگر در نوروز میهمان ایران شد
اولین گزارش تیفوس جنگ جهانی دوم از زنجان و در 25 فروردین ماه سال 1321 مخابره شد. در بخشی از این گزارش آمده بود: "وزارت کشور پیرو تلگراف 114 در اثر تقاضای بهداری، با وفور تیفوس و سایر امراض با فرمانده ... مذاکره، حاضر شدند دو گاراژ خارج از شهر را به اجاره اداره و تحویل بیمارستان، واگذار بهداری شود... ساکنین شهر در خطر."
تیفوس سال 21 از فروردین شروع شد و در طول چند ماه سراسر ایران را گرفت. هرچه بود تا آبان سال 23 بیش از 20 گزارش دیگر هم از مناطق مختلف کشور رسید که بیانگر شیوع گسترده تیفوس در کشور بود. اشغال ایران توسط نیروهای خارجی و کمبود غذا، عدم قدرت دولت و به خصوص به هم ریختگی بهداشتی در شهرها و روستاها باعث شدند که تیفوس به سرعت بر ایران سایه افکند. دولت در 11 اسفند 1321 اعلام کرد که تیفوس به صورت اپیدمی درآمده است.
نوروز سال 1322 یکی از سیاه ترین سالهای نو تاریخ ایران بود. با این حال، همه مردم دست به دست هم دادند تا در این ایام به داد تیفوسیها برسند. روزنامهها به مردم پیشنهاد میدادند که در خرید عید صرفهجویی کنند و به جای آن به مبتلایان تیفوس که اغلب فقیر هستند، کمک کنند. به گفته برخی شاهدان، در مهرماه همان سال انجمن جلوگیری از بیماری تیفوس تشکیل شد. این انجمن طی یک سال با جمعآوری مبلغ دو میلیون و 800 هزار ریال اعانه اقداماتی همچون «دایر کردن یک حمام با 48 دوش در میدان سنگلج که در فاصله 28 اسفند سال 22 تا پایان آبان 23، 34 هزار نفر مرد و زن به آن مراجعه کردند، ضدعفونی کردن 1028 خانه مبتلایان به تیفوس، ضدعفونی کردن 2769 دست لباس و اثاثیه 250 خانوار، انتشار و توزیع ده هزار برگ اوراق تبلیغاتی برای آگاه کردن مردم در خصوص راههای مبارزه با تیفوس انجام داد.
تیفوس سال 21 تا سال 24 در ایران باقی ماند. هنوز معلوم نیست که تعداد کشته شده های این مرض تا چه میزان بوده است. نبود دولت و مراکز آمار مستقل ثبت تعداد تلفات را ناممکن کرده بود. با این حال، طبق حدس برخی مورخان چند ده هزار ایرانی در طول این اپیدمی از دنیا رفتند.