آریا بانو - روزیاتو / در روزیاتو بارها در مورد تفاوت های زنان و مردان در جنبه ها و موضوعات مختلف سخن گفته ایم. علاوه بر تفاوت های ظاهری مشهود در مرد و زن، تفاوت های عمده فراوان دیگری نیز در دو جنسیت دیده می شود که همه ما به آن ها آگاهیم اما آیا زنان به دلایل متفاوتی از مردان دست به قتل می زنند؟ به عبارت دیگر آیا انگیزه زنان و به ویژه زنان قاتل سریالی از کشتار متفاوت از همتایان مردشان است؟
در دنیایی سینما، زن ها معمولاً برای فرار از اذیت و آزار، برای انتقام و یا بدست آوردن بیمه عمر قابل توجه همسرشان دست به قتل می زنند اما انگیزه زنان قاتل سریالی در دنیای واقعی بسیار متفاوت تر، عجیب تر و البته شیطانی تر از همتایان سینمایی شان است. در ادامه می خواهیم شما را با برخی از زنان قاتل سریالی تاریخ و به طور ویژه انگیزه های جالبشان از این کار آشنا کنیم.

10- کلمنتاین بارنابت
انگیزه: امتحان کردن قدرت های خارق العاده مسحور کنندگی اش
در سال های 1911 و 1912، کشتارهای بیرحمانه متعددی با تبر در لوییزیانا رخ داد که ساکنان منطقه را در وحشت فرو برد. در این قتل ها، تمامی اعضای خانواده در هنگام خواب قصابی شده و یک صحنه کشتار ترسناک و خونین به جای می ماند. در نهایت یک زن جوان سیاهپوست به نام کلمنتاین بارنابت به انجام این قتل ها اعتراف کرد. او ادعا کرد دارای قدرت جادوی و سحرانگیزی است که از او در مقابل شناسایی شدن توسط پلیس محافظت می کند. این زن 19 ساله ادعا کرد وی فرزندان خانواده های قربانی را به قتل می رسانده تا از یتیم ماندنشان جلوگیری کند. اما بارنابت بارها داستان خود را تغییر داده و پلیس نتوانست به انگیزه واقعی او از قتل هایش برسد. این قاتل سریالی دستکم 35 نفر را به قتل رسانده و به حبس ابد محکوم شد اما به دلیل رفتار خوب، تنها 10 سال بعد از زندان آزاد شد.

9- لیندا هازارد
انگیزه: گرسنگی دادن به قربانیان به خاطر خودشان
لیندا هازارد در اوایل قرن بیستم از یک مرکز نگهداری بیماران روانی گریخت. تخصص او در درمان با استفاده از رژیم غذایی و به طور خاص روزه داری بود. علیرغم نداشتن هیچ مدرک رسمی آموزشی، او با عنوان کارشناس امساک و روزه داری برای خود نامی در واشنگتن دست و پا کرده و حتی مجوزهای لازم برای این کار را نیز دریافت کرده بود. هازارد بر این باور بود که غذا، و به طور ویژه مقدار زیاد آن، باعث بیماری می شود. او بیماران خود را با مقادیر بسیار کم سوپ سبزیجات، تنقیه روزانه و ماساژهای خشن که بیشتر شبیه کتک و شکنجه بود درمان می کرد. یکی از بیماران او به نام کلر ویلیامسون روزی تنها دو فنجان سوپ گوجه فرنگی دریافت کرده و روزانه ساعت ها در وان حمام تنقیه می شد.
او هنگام مرگ کمتر از 70 پوند (31٫7 کیلوگرم) وزن داشت و بدنبال آن هازارد به جرم قتل عمد با گرسنگی دادن به این زن دستگیر شد. اما هازارد هیچ مسئولیتی در قبال مرگ بیمارانش نپذیرفت هر چند دستکم 15 نفر از این افراد در هنگام درمان توسط وی جانشان را از دست دادند. وی بر این باور بود که مرگ در اثر روزه گرفته به دلیل محرومیت از غذا نیست و اگر فردی در طول دوران روزه گرفتن و امساک از غذا بمیرد، این اتفاق به دلیل محرکی بوده که در هر صورت آن ها را می کشته است. هازارد به کار اجباری در زندان محکوم شده اما تنها دو سال در زندان باقی ماند.

8- مارتا آن جانسون
انگیزه: تنبیه شوهرش برای ترک او
مارتا آن جانسون بین سال های 1977 تا 1982، سه تن از فرزندانش را خفه کرد و هر یک از این قتل ها بدنبال درگیری و نزاع با شوهرش رخ می داد. هر باری که شوهرش خانه را ترک می کرد، یکی از فرزندان آن ها جانش را از دست می داد. در سپتامبر 1977، جانسون 21 ساله و سومین شوهرش در کنار فرزندان جانسون از ازدواج های قبلی اش زندگی می کردند. مدت کوتاهی پس از آن که شوهر وی به دنبال یک درگیری خانگی، آنجا را ترک کرد، جانسون فرزند 2 ساله اش را به بیمارستان رساند و بعد از اعلام مرگش، پزشکان علت آن را سندرم مرگ ناگهانی کودک ثبت کردند. در ادامه جانسون و شوهرش آشتی کرده و صاحب دو فرزند دیگر شدند.
در سال 1980، این دو بار دیگر درگیری شدیدی داشته و این بار فرزند سه ماهه خانواده درگذشت و این بار نیز علت، مرگ در رختخواب اعلام شد. مدت کوتاهی بعد، پسر کوچک آن ها نیز به دنبال یک درگیری بین پدر و مادرش فوت کرد. یک سال بعد نوبت به دختر بزرگ جانسون رسید که به دلیل خفه شدن جانش را از دست داد. در سال 1989، جانسون که اکنون با شوهر چهارمش زندگی می کرد به قتل فرزندانش اعتراف کرد. وی ادعا کرد که دو تن از فرزندانش را با فشار دادن بدن 115 کیلویی اش روی آن ها خفه کرده است. جانسون ادعا کرد که این کار را برای تنبیه شوهرش و مجبور کردن او به بازگشت انجام داده بود. این قاتل سریالی در ادامه گفت که هیچ دخالتی در مرگ دو فرزند دیگرش نداشته است اما به حبس ابد محکوم شده و هنوز در زندان به سر می برد.

7- تایلی کلیمک
انگیزه: تقویت شهرت خود
تایلی کلیمک به خاطر توانایی خارق العاده اش در پیش بینی مرگ دیگران در میان همسایگان مشهور شده بود. این زن لهستانی-آمریکایی ادعا می کرد که در خواب، زمان مرگ یک همسایه و یا حتی یک سگ ولگرد به او اطلاع داده می شود. اما این خبرها نوعی الهام یا اخطار نبود بلکه یک دستور و برنامه کاری بود که به وی ارائه می شد: در واقع کلیمک خود مسبب مرگ هایی بود که پیش بینی شان می کرد. در سال 1914، کلیمک به دوستانش گفت خواب دیده که شوهرش بیمار بوده و در عرض چند هفته خواهد مرد و این اتفاق همانطور که کلیمک پیش بینی کرده بود رخ داد.
در کمتر از یک ماه، کلیمک بار دیگر ازدواج کرده و این بار نیز الهاماتی در مورد مرگ شوهر جدیدش دریافت کرد و تنها سه ماه بعد شوهر دوم او نیز درگذشت. خیلی زود نوبت به شوهر سوم رسید که بعد از اینکه آبنبات تهیه شده توسط کلیمک را خورد به شدت بیمار شده و مدت کوتاهی بعد درگذشت. چند سال بعد، کلیمک بار دیگر ازدواج کرده و به خانه ای که وی با شوهران نگون بخت قبلی اش در آن ها زندگی کرده بود نقل مکان کردند. کلیمک به همسایگانش گفت که شوهر سومش نیز دوام چندانی در این دنیا نداشته و حتی تابوت او را نیز از قبل آماده کرده بود. شوهر سوم در آوریل 1941 درگذشته و کلیمک برای بار چهارم ازدواج کرد و برخلاف شوهران سابق، شوهر چهارمش بعد از این که بیمار شد بلافاصله به پزشک مراجعه کرد.
آزمایشات نشان داد که وی با آرسنیک مسموم شده است. بدنبال این افشاگری، کلیمک دستگیر شده و اعتراف کرد که با سم موش دوده-آرسنیک همسرش را مسموم کرده است. کارآگاهان در ادامه جنازه شوهران سابق وی را نیز نبش قبر کرده و آزمایشات روی اجساد آنان نشان داد که مقادیر کشنده ای آرسنیک در بدن آن ها وجود دارد. در دادگاه، کلیمک اعتراف کرد که دستکم 20 نفر و چند حیوان را به این روش به قتل رسانده است. در ادامه وی به خاطر یکی از این قتل ها گناهکار شناخته شده و به حبس ابد بدون امکان درخواست عفو محکوم شد. کلیمک در سال 1936 در سن 60 سالگی در زندان درگذشت.

6- جین توپان
انگیزه: هیجان جنسی
جین توپان یک پرستار بسیار محترم بوده و پزشکان همواره از او به عنوان یکی از بهترین پرستارانی که دیده بودند یاد می کردند. اما برخلاف اکثر پرستاران که برای کمک و نجات بیماران سوگند یاد کرده بودند، توپان با خود عهد بسته بود که بیش از هر زن و مرد دیگری، افراد درمانده را به قتل برساند. علاقه او به گشت و گذار و بیرون رفتن توپان، باعث شده بود که همکلاسی های او در دانشکده پرستاری به او لقب «جین سرخوش» بدهند. مدیران بیمارستان متوجه شده بودند که شاگرد بااستعداد پرستاری علاقه زیادی به کالبدشکافی دارد اما چیزی که نمی دانستند این بود که او با استفاده از مواد مخدر روی بیماران پیر خود آزمایش انجام می دهد.
توپان آموزش های خود را با موفقیت به پایان رسانده اما اولین کارش در بیمارستان را به دلیل استفاده بی رویه و بی پروایانه از مواد بیهوش کننده از دست داد. با این وجود، پزشکان او را به عنوان یک پرستار خصوص خارق العاده و ماهر به افراد ثروتمند پیشنهاد می کردند و این گونه بود که توپان یک به یک شروع به کشتن مشتریان خود کرد. وی مواد مخدر و بیهوش کننده را در دوزهای خطرناک برای بیماران خود تجویز کرده و سپس در حالی که آن ها آخرین نفس هایشان را می کشیدند، توپان با هیجان آن ها را نظاره کرده و حتی نوازششان می کرد. توپان در سال 1901 دستگیر شده و به قتل دستکم 31 نفر اعتراف کرد هر چند در کل 100 نفر بدست او به قتل رسیده بودند.
این قاتل سریالی مخوف اعتراف کرد که بیماران در حال مرگ به او هیجان جنسی بخشیده و تقلای آن ها در میان مرگ و زندگی برایش لذت جنسی داشته است. در پایان دادگاه، توپان دیوانه شناخته شده و به همین دلیل تبرئه شد. او باقی عمرش را در بیمارستان روانی دولتی گذرانده و در سال 1938 به مرگ طبیعی درگذشت.
لینک بخش دوم انگیزه های ترسناک زنان قاتل