در محضر بزرگان/ اجازه بدهید یکی از محافظان بخرد!
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / یک شب بعد از فراغت از کار روزانه، زودتر از حد معمول به منزل می رفت. در میدان سر چشمه به راننده اش گفت: «در کناری بایست، این جا کار دارم.»این توقف ناگهانی آن هم آن وقت شب در جایی که خبری از مسائل مهم مملکتی یا کار اداری نبود، همراهان را غافلگیر و نگران کرد. پرسیدم:« آقای رجایی چه کاری دارید؟ نمی شود بعد آن را انجام دهیم؟» گفت:«می خواهم کمی پرتقال بخرم.» گفتم:«اجازه بدهید یکی از محافظان بخرد.» گفت:«خودم باید بخرم تا بی واسطه در جریان تلاش مردم قرار بگیرم. می خواهم وضع خرید و فروش، قیمت جنس، نگاه و احساسات فروشنده درباره کارکرد و سود و زیانش را بدانم. در ضمن می خواهم با انجام دادن این نوع کارهای شخصی، وظیفه ام از یادم نرود.»
خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی
-
چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۲:۰۰
-
۳۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/279923/