زبانهای مادری و گویشهای مختلف در سینمای ایران
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو - زبانهای مادری و گویشهای مختلف در سینمای ایران
سایز متن الف الف
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد! http://akhr.ir/6085082
١٨
٠
جام جم / اگر اخبار جشنواره اخیر فیلم فجر را دنبال کرده باشید، حتما در جریان حاشیههای نشست رسانه ای فیلم آتابای، ساخته نیکی کریمی هستید که سوال یکی از خبرنگاران ازهادی حجازی فر، نویسنده فیلمنامه و بازیگر فیلم، درباره اینکه چرا فیلم به زبان ترکی است، باعث پاسخ تند حجازی فر شد. توضیح ملایم نیکی کریمی اما راهگشاتر بود و او اشاره کرد زبان کشور ما بسیار غنی است و اتفاقا ما در ارتباط با اقلیمها و زبانهای دیگر ایران کم کاری کردهایم. به مناسبت روز جهانی زبان مادری (21 فوریه و دوم اسفند) همین سرنخ را گرفتیم و به نتایج جالبی از زبان مادری در فیلمهای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر رسیدیم.
چالش لهجهای
درست است که زبان رسمی کشور ایران، فارسی است اما این دلیلی بر بی اعتنایی و بی محلی به دیگر زبانها و گویشها و لهجههای کشور در فیلم و سریالها و نمایشهای ایران نیست. اگرچه در طول تاریخ هنرهای نمایشی تا اینجا، جسته گریخته و در آثار مختلفی از زبانها و گویشهای گوناگون کشور استفاده شده (به ویژه در تلویزیون و سیمای مراکز استانها بهشکل طبیعی و قابل انتظار)، اما باز این توقع و انتظار وجود دارد که از این تنوع زبانی و اقلیمی، بیش از اینها بهخصوص در فیلمهای سینمایی استفاده شود و همه چیز منحصر به زبان فارسی و لهجه تهرانی نباشد و تماشاگران در شهرها و روستاهای مختلف کشور هم خودشان را در آثار نمایشی ببینند. عموما فیلمسازان و سازندگان آثار سینمایی ترجیح می دهند در این زمینه خطر نکنند و سراغ زبانها و گویشها و لهجههای مختلف نروند و اساسا بیشتر قصهها طوری است که اقلیم و جغرافیا و زبان، چندان اهمیتی در داستان ندارد و به شکل بی دردسری همه چیز به تهران (طهرون) ختم می شود. اگر هم در برخی مواقع، فیلمسازانی سراغی از زبان و گویش و لهجه ای به جز فارسی و تهرانی می گیرند، به دلیل توانا نبودن بازیگران حرفه ای در ادای گویش منجر به اعتراضاتی شده یا دست کم رضایت مخاطبان به ویژه اهالی آن اقلیم خاص را به همراه نداشته است. تنها بازیگرانی که معمولا در چنین آثاری در بیان گویش و لهجه موفق عمل می کنند، همان بازیگران بومی و محلی هستند و بس.
بازگشت به ریشهها
در جشنواره اخیر فیلم فجر، اما اتفاقات مثبتی در سینمای ایران افتاد و برخی فیلمسازان فیلمهایی ساختند به زبان و گویش و لهجه مادری. این اقدام ارزشمند که باید آن را به فال نیک گرفت و بسط و گسترش داد، ضمن این که می تواند به عنوان پاسداشت زبان فارسی و گستردگی گویشهای آن تعبیر شود، همچنین باعث تنوع محلهای فیلمبرداری و فیلمسازی در مناطق مختلف کشور هم خواهد شد.
در این دوره جشنواره، دست کم شش فیلمساز و سینماگر در بازگشتی به ریشهها، برای ساخت فیلم به زادگاه خودشان و حوالی آن رفتند و با زبان و گویش محلی آنجا قصههایی را روایت کردند. آتابای ساخته نیکی کریمی و پوست ساخته برادران ارک، مهم ترین و موفقترین فیلمها در این زمینه بودند و هر دو به زبان ترکی روایت میشدند.هادی حجازی فر، بازیگر نقش کاظم آتابای و نویسنده فیلمنامه که خود اهل خوی در آذربایجان غربی است، با اشراف کامل به آن منطقه، قصه پرحس و حالی را روایت کردند. زبان ترکی هم که بخش عمده ای از فیلم را تشکیل می دهد هماهنگی خوبی با ساختار اثر دارد و اگر فیلم را با زبان فارسی تصور می کردیم، این میزان از باورپذیری و تاثیرگذاری را نداشت.
اگر به دلیل حضور شخصیتهایی غریبه که اهل خوی نبودند و باعث شد بخشهایی از آتابای به زبان فارسی باشد، در فیلم پوست اما خبری از همین مقدار زبان فارسی هم نبود و به اقتضای روایت قصه در منطقه آذربایجان و آذری بودن همه شخصیتهای قصه، همه به ترکی حرف میزدند. اینجا هم ترکی حرف زدن به خوبی با بومی بودن و ناشناخته بودن بازیگران و فضای افسانهای فیلم، همخوانی دارد و استفاده از زبان فارسی، ضرورتی در قصه نداشت.
برادران ارک که اهل تبریز هستند، کار ساخت فیلم پوست را در آذربایجان شرقی و در روستا باویل و میلان شهرستان اسکو انجام دادند.
سهیل بیرقی هم که خودش متولد شهرضا در استان اصفهان است، برای ساخت تازه ترین فیلم خود، عامه پسند راهی این شهر شد. از نکتههای قابل اشاره فیلم، شهرضایی حرف زدن برخی بازیگران حرفه ای اثر همچون باران کوثری و فاطمه معتمدآریاست که البته باز اینکه چقدر در این کار موفق بوده اند یا نه، بحث دیگری است. با این حال نفس قصه گویی با گویش شهرضایی و فیلم ساختن در این شهر با موتیف نمایش فلکه مرکزی آنجا، قابلیت اشاره و توجه را دارد و همین که با فیلمی سروکار داریم که در جای دیگری از کشورمان به جز تهران قصه اش را روایت میکند، نکتهای است. مهرداد خوشبخت هم که متولد آبادان است، برای تازه ترین فیلمش سراغ روایتی متفاوت از مقاومت مردمی زادگاهش در اوایل هجوم نیروهای بعثی عراق رفت و آبادانیازده60 قصه روایت کارمندان رادیو نفت ملی بود. برخی بازیگران فیلم همچون نادر سلیمانی هم که آبادانی هستند و با گویش آبادانی صحبت میکنند، در خلق فضای باورپذیر قصه نقش مهمی دارند. به جز سینماگرانی چونهادی حجازی فر، برادران ارک، سهیل بیرقی و مهرداد خوشبخت، باید به مرتضی فرشباف هم اشاره کنیم که در تازه ترین فیلمشان به زادگاهش رجوع کرد و قصه ای را با محوریت اقلیمی آنجا به تصویر کشید. فرشباف که متولد گنبد کاووس است، فیلم تومان را با محوریت مسابقات شرطبندی سواری و فوتبال در آن منطقه و بندر ترکمن روایت کرد و در جاهایی از فیلم، شخصیتها به گویش آن منطقه حرف می زنند. اینجا باید به فیلم عنکبوت هم اشاره کرد که البته به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه پیدا نکرد و جزو فیلمهای ذخیره این رویداد بود. چون ابراهیم ایرج زاد کارگردان این فیلم هم فیلمی ساخت که قصه اش در مشهد روایت می شد، یعنی زادگاه خود فیلمساز. بازیگران در فیلم با لهجه مشهدی حرف می زدند، اما ظاهرا نتیجه آنطور که باید خوب از آب درنیامد و حتی برخی مخاطبان غیرمشهدی هم نقدهایی به لهجه بازیگران داشتند.
دیگر فیلمهای لهجه دار
درخت گردو ساخته محمدحسین مهدویان، پدران ساخته سالم صلواتی، خروج ساخته ابراهیم حاتمی کیا، مردن در آب مطهر ساخته برادران محمودی، روز صفر ساخته سعید ملکان و کشتارگاه ساخته عباس امینی، از دیگر فیلمهای جشنواره اخیر فیلم فجر بودند که گویش و لهجه در آنها حضور برجسته ای داشت. درخت گردو که روایت فاجعه بمباران شیمیایی سردشت بود، طبیعی است که به زبان کردی روایت شود. برای همین حتی بازیگری چون پیمان معادی که نقش اوس قادر مولان پور را به عهده داشت، باید به کردی حرف میزد. در صحبتی که با دوستانی اهل آن منطقه از کشور، درباره موفقیت گویش معادی پرسیدم که گفتند کردی حرف زدن معادی ایراداتی دارد، اما در مجموع پذیرفتنی است و در کلیت قصه و آن هیاهو و التهاب چندان به چشم نمی آید و خدشه ای به کیفیت بازی و تاثیرگذاری نقش وارد نمی کند. نکته قابل اشاره دیگر این که مهدویان که خودش شمالی و اهل بابل استان مازندران است، علاقه ویژه ای به کردها دارد و برخی صحنههای بعضی از فیلمهایش را در آن فضا ساخته بود، همچون ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز: رد خون. فیلمسازی این چنینی را می توان به همنشینی و همدلی فرهنگهای مختلف یک کشور تعبیر کرد که باوجود تفاوت زبانی، به وحدت دلپذیری منجر می شود.
پدران هم از آنجا که در همدان روایت می شود و شخصیتها به لهجه همدانی حرف می زنند، ارزشمند است، اما کاش با فیلم جذابتر و ساختار بهتری روبهرو بودیم. در خروج هم که در گچساران فیلمبرداری شد، با قصه کشاورزان معترضی مواجههایم که از جنوب و ظاهرا از شوشتر با تراکتور به سمت تهران حرکت میکنند. کشاورزانی که هرکدام به گویش و لهجهای حرف می زنند و تعمیم پذیری موضوع موردنظر فیلمساز را بسط می دهند.
بخشهایی از روز صفر به اقتضای قصه در بلوچستان روایت می شود و شخصیتها به بلوچی حرف می زنند. شخصیت باران کوثری در کشتارگاه هم عرب زبان است و بخشهایی از فیلم هم در مناطق عرب نشین جنوب روایت می شود. مردن در آب مطهر هم همچون دیگر فیلمهای برادران محمودی، به مهاجران افغان می پردازد و شخصیتها به زبان فارسی افغانستانی صحبت می کنند.
یک فیلم چند زبانه
قربان محمدپور که این سالها بیشتر به عنوان کارگردان آثار تجاری همچون سلام بمبئی و دختر شیطان شناخته می شود، در نخستین تجربه فیلمسازیاش، فیلمی ساخت به نام زبان مادری که به مساله تفاوت زبانی می پردازد.
فیلمی که چند بازیگر از ملیتها و با زبانهای مختلف در آن بازی میکردند، از شهره قمر و امیرمحمد زند از ایران و پیر داغر از لبنان و ماریا گارسیا از اسپانیا و بهروز چاهل از
هندوستان.
شمالش تا جنوبش عشق
باشو غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران در استفاده از زبان مادری و گویش و لهجه ای به جز تهرانی است و بازی سوسن تسلیمی به نقش نایی جان به دلیل تسلط بازیگر به گویش گیلکی، حس و حال قصه را به درستی منتقل می کند و تصور اینکه بازیگر این صحنهها را به زبان فارسی صحبت کند، فیلم را از این حال خوب دور می کند. فیلمساز همین تعهد را به زبان مادری باشو هم دارد و از دل همین تفاوت زبانی عدنان عفراویان که به زبان عربی حرف می زند با شخصیت نایی، به عشق و وحدتی میهنی می رسد.
در خسته نباشید ساخته مشترک افشینهاشمی و محسن قرایی هم لهجه کرمانی، نقش پررنگ و برجسته ای دارد و به خوبی مخاطب را تا پایان فیلم با خود همراه می کند.
در تنهای تنهای تنها ساخته احسان عبدی پور، لهجه بوشهری نمک فیلم است و بسیار درست و به جا از آن استفاده می شود.
قصه یه حبه قند ساخته رضا میرکریمی هم در یزد روایت می شود و لهجه یزدی، نقش و حضور پررنگی دارد.
مسعود جعفری جوزانی هم در ایران برگر، سراغ زادگاه و تبار خودش میرود و برخی شخصیتها به گویش لری حرف می زنند.
در نسخههای سینمایی سریال مشهور قصههای مجید هم که لهجه اصفهانی مجید و دیگر شخصیتها برجسته است.
در فیلمهای بهمن قبادی هم که سالهای دور در ایران می ساخت، زبان کردی نقش مهم و تعیین کننده ای داشت.
-
پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۴:۱۸
-
۲۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/271338/