آریا بانو

آخرين مطالب

جواب ردِ دخترِ مغرور به تن فروشی اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو - خراسان / از نگاه های ترحم آمیز دیگران بیزار بودم غرورم اجازه نمی داد که برادر 10 ساله ام لباس های کهنه در و همسایه را بپوشد و با چشم گریان به مدرسه برود می خواستم برای او مادری کنم بنابراین چاره ای نداشتم جز این که کوله پشتی مدرسه ام را به زمین بگذارم و برای همیشه از کتاب و دفتر مشقم خداحافظی کنم و ...
دختر نوجوان 17 ساله که بغض غریبی گلویش را می فشرد با بیان این موضوع در شرح داستان زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید آستانه پرست مشهد گفت: «در خانواده‌ای ضعیف و مستمند در یکی از مناطق حاشیه ای شهر مشهد متولد شدم پدرم کارگر بنایی بود و هر روز صبح سر گذر می رفت و شب هنگام گاهی با دست پر و گاهی با دست خالی به منزل باز می گشت اما مادرم هیچ گاه اجازه نمی داد که ما احساس کمبود کنیم 15 سال داشتم و در کلاس نهم متوسطه تحصیل می کردم که مادرم بیمار شد. او با مشکل قلبی و ریوی دست و پنجه نرم می کرد ما تحت پوشش هیچ گونه بیمه درمانی نبودیم و هزینه درمان بیماری مادرم گزاف بود پدرم هر چه داشت و نداشت فروخت تا مادرم سلامتی‌اش را باز یابد اما بیماری بر مادرم غلبه کرد و یک سال بعد من و پدر و برادر کوچک ترم رخت سیاه عزای مادر را بر تن کردیم مادرم با رفتنش انگار برکت را از زندگی مان برد پدرم ماند و کوهی از بدهکاری. از زمانی که مادرم بیمار بود، پدرم از غریبه و آشنا و هر آن کس که می شناخت و می توانست پول قرض گرفته بود...
کم کم سر و کله طلبکاران پیدا شد و پدرم ماند و شرمساری و سر درگمی... با درآمد کمی که از کارگری به دست می آورد آن هم اگر کسی او را برای کار از سر گذر می برد اجاره خانه را می داد یا خرج خورد و خوراک و تحصیل من و برادرم را می پرداخت. در و همسایه وقتی وضعیت اسفبار زندگی مان را می دیدند با ترحم دستی به سر من و برادرم می کشیدند و می گفتند: «بچه‌های بیچاره اگر مادر بالای سرتان بود این قدر بدبختی نداشتید...» حرف هایشان هر چند تلخ اما حقیقت بود...
اما این حرف ها برای ما تسلی نبود همچون خنجری زهرآگین غرورمان را نشانه گرفته بود و بی محابا قلبمان را تکه تکه می کرد...
پدرم شکم مان را به زور سیر می کرد چه برسد به این که بتواند برایمان لباسی تهیه کند بنابراین در و همسایه و آشنایان لباس های کهنه شان را به من و برادرم صدقه می دادند و وقتی من و برادرم با آن لباس های کهنه به مدرسه می رفتیم مورد تمسخر قرار می گرفتیم...
چاره ای نداشتم تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم و سر کار بروم دوست داشتم برای برادرم لباس های نو و لوازم تحریر بخرم تا او بتواند راحت تر درسش را بخواند. در یکی از مغازه های اطراف حرم مطهر به عنوان فروشنده مشغول به کار شدم در این مدت با انواع و اقسام پیشنهاد رابطه نامشروع و مصرف مواد مخدر مواجه بودم حتی فردی به من پیشنهاد ملحق شدن به باند فساد و خودفروشی را داد و قول داد که اگر این کار را انجام دهم مشکلاتم حل می شود خیلی وقت ها وسوسه می شوم اما هر وقت می خواهم کار اشتباهی انجام دهم چهره مادرم مقابل چشمانم می آید و پشیمان می شوم...
ساعت کاری ام تا 12 شب است و در تاریکی نیمه شب وقتی تعطیل می شوم با ترس و لرز به سوی منزلمان که در یکی از مناطق حاشیه ای شهر است حرکت می کنم حتی چند بار هنگام مراجعه به منزل افرادی برایم مزاحمت ایجاد کردند و ...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ ابراهیم فشایی (رئیس کلانتری شهید آستانه پرست) تلاش کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری برای معرفی دختر جوان به مراکز امدادی و یاری جستن از خیران برای حل مشکلات این خانواده آغاز شد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/247176/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

خطای شدید جکسون روی پای تومیاسو که داور از نشان دادن کارت قرمز صرف نظر کرد

ستارگان تیم رویایی رئال مادرید اکنون کجا هستند؟

گل سالم الدوساری به العین

به اتهام تجاوز؛ دو فوتبالیست لیگ برتری دستگیر شدند

فقط این مربی می‌تواند یونایتد را قهرمان لیگ برتر کند

دلایل خسرو حیدری برای ترک خوشه طلایی!

شکایت از سید حسین حسینی توسط پلیس اراک

صحنه جنجالی دربی لندن؛ چطور اخراج نشد!

بحران استادیوم برای میزبانی استقلال - سپاهان

استقبال اسطوره هلندی از گزینه جدید لیورپول

نماهنگ زیبای بهاری با تصاویر گلهای زیبا و طبیعت

حسین انصاریان‌: نمازهای جماعت الان در کشور ما ورشکسته است

عزل یک مسئول به‌خاطر ورزش رزمی مختلط در لواسان

برای چند کار عجله کنید...

چرا جن‌ها دیده نمی‌شوند؟

نومید نشو! بهاری خواهد آمد

طرز تهیه ماکارونی با لوبیا چیتی

غذاهایی که شکم تخت به شما هدیه می‌دهد

5 عادت رایج صبحگاهی که مخفیانه نابودت میکنه

دانشمندان حلقه‌ مفقوده بین رژیم غذایی نامناسب و سرطان را کشف کردند

ای بیخبران چه جای خواب است مرا

چه کسی می داند...

آقای گل تاریخ فرانسه قدم در راه مسی گذاشت!

آیین رسمی واگذاری سرخابی‌ها فردا برگزار می‌شود

تمجید ستاره سیتی از بلینگام؛ جود استثنایی است

بیگی: در قائمشهر از استقلال و پرسپولیس امتیاز می گیریم

تصمیم جالب آرسنال؛ خداحافظی با لوگوی همیشگی

اینزاگی با تماس‌ها از لیگ برتر بمباران شده است!

حیدری: داور دربی به دنبال اخراج ساپینتو بود

گل اول آرسنال به چلسی توسط تروسار

حمایت ونگر از ژاوی؛ دوست دارم در بارسا بمانی

گل اول لاتزیو توسط کاستیانوس در دقیقه 12

مسعود ده‌نمکی: پدرم می گفت بین من و خمینی یکی رو انتخاب کن

من آدم مجرد سوار ماشینم نمیکنم!

خاطرات فراموش‌نشدنی پایان جنگ از زبان «مسعود ده‌نمکی»

آهنگ قدیمی «فال حافظ» با صدای کوروس سرهنگ زاده

4گوشه دنیا/ خاص‌ترین خانه در ژاپن

تلاقی هیجان و ترس روی پلی در آسمان

وضعیت عجیب زیرگذرها در پورتلند آمریکا

زاتریکی یا دیپ ماست یونانی رو درست کن

طرز تهیه تیرامیسو توت فرنگی

دمنوش‌های شفابخشی که بی‌حالی و رخوت بهار را از بدن دور می‌کند

تابستون نزدیکه و هندوانه رو اینجوری برش بزن

گام‌های اصلی در تربیت جنسی کودکان

هند به دنبال ماموریت‌های فضایی بدون زباله تا سال 2030

چه چیز داری با خویشتن که دیدارت...

بنر زیبای هواداران الهلال برای بازی امشب

ماجرای تمرد بازیکنان خوشه طلایی از خسرو حیدری

حیدری: دوست داشتم در استقلال خداحافظی کنم

ستاره بایرن: برای بازی برابر رئال لحظه‌شماری می‌کنم