بزرگنمايي:

آریا بانو - صبح نو / اگر حتی مخاطب سینما هم نیستید این فیلم را از دست ندهید چرا که روایتی واقعی اما هیجان‌انگیز و البته شگفت‌انگیز از دوران دفاع مقدس را روایت می‌کند. 23‌ نفر روایت آدم‌های واقعی جنگ است.
چند گزینه به اکران سینماها اضافه شده است. یکی از آن‌ها فیلم «23‌نفر» به کارگردانی مهدی جعفری است که سال گذشته در هنگام اکران در جشنواره فیلم فجر توجهات و نگاه‌ها را به خود جلب کرد. همین اول کار در جریان باشید که این فیلم یک اقتباس موفق از دو کتاب است که در ادامه برای شما خواهیم گفت از چه کتاب‌هایی.
باید تکه‌های پیراهن آن 23‌نفر را پیدا کنیم
فیلم «23‌نفر» یکی از محصولات سال گذشته موسسه اوج است که در جشنواره هم حضور داشت. در نخستین روز فیلمبرداری 23‌نفر حاج قاسم سلیمانی هم سری به پشت صحنه این فیلم زد. هم 23‌نفر و هم حاج قاسم سلیمانی کرمانی‌اند و خب این شایدانگیزه ای مضاعف باشد برای توجه کردن به فیلم؛ ضمن اینکه این 23‌نفر از نیروهای لشکر ثارالله کرمان بودند که فرمانده‌شان هم همین حاج قاسم خودمان بود. فرمانده سپاه قدس ایران بعد از بازدید فیلم در خاطراتی گفت: «وقتی که جنگ سی‌و‌سه روزه انجام گرفت، یک خانم مسیحی که خواننده بود، اما زن منصفی بود، از آنچه در لبنان اتفاق افتاد، خیلی متأثر شد و جمله‌ای گفت که خیلی تکان‌دهنده بود. وی گفت ما باید عبای سیدحسن نصرالله را بگیریم و پاره‌های آن را به بدن فرزندان‌مان بزنیم تا آن‌ها غیرت دفاع از مملکت‌شان را پیدا کنند. به نظرم اگر بتوانیم تکه‌های پیراهن آن 23‌نفر را پیدا کنیم و گَرد پای آن‌ها یا همین تکه‌های پیراهن آن‌ها را بر بدن فرزندان‌مان بزنیم و آن غیرت، نشاط و معنویتی که آن‌ها وقت اعزام به جبهه داشتند را به آنان منتقل کنیم؛ بسیار خوب است. یک وقتی آخر جنگ من خیلی از رزمنده‌ها را می‌دیدم که می‌رفتند از جای کفش بچه‌هایی که بالای سد می‌رفتند در خاکریز، در سنگر، خاک جمع می‌کردند و توشه می‌کردند و خیلی‌ها آن را آوردند.»
«یک صحنه‌ای همواره در یادم است، زمانی تصمیم گرفتیم در جبهه هر کسی زیر 15‌سال است بازگردانیم، نشسته بودم در چادر در سدِ دِز، دیدم فردی کوچک و اهل زابل بود، تیربار روی شانه‌اش گذاشته، خشاب را دور کمر و گردنش پیچیده است، کلاه آهنی‌اش خیلی بزرگتر از سرش بود و روی چشمانش را پوشانده بود، پوتین نیز بزرگ‌تر از پایش بود و بند آن را دور پایش بسته بود، پیش من آمد و گریه کرد، من متأثر شدم گفتم چرا گریه می‌کنی؟ گفت می‌خواهم با هر کسی که شما می‌گویید مسابقه دهم، هر تپه‌ای که گفتید، می‌روم و تیراندازی می‌کنم؛ دستور دادید مرا برگردانند، من نمی‌خواهم برگردم. معتقدم اگر گَرد آن افراد را به اکسیر تبدیل کنیم و به ملت و کشور بپاشانیم، تا اکسیری که در وجود آن‌ها بود و در زندان‌های بعثی خودنمایی کردند و باعث افتخار ابدی ایران شد، به دیگران نیز منتقل شود. اکسیر غیرت، معنویت، شهامت، شجاعت و دینداری علاج اصلی خانواده‌ها، ملت، کشور و جوان‌های ماست به همین دلیل
مقام معظم رهبری به رغم اینکه ولی فقیه است هم عمامه پیغمبر را بر سر دارند و هم چفیه جبهه را بر گردن دارند و مهم‌ترین کتاب‌هایی که مورد تفقد قرار می‌دهند کتاب‌های جبهه است، ایشان می‌خواهند ما را به تجربه موفق واقعی و راستینی که در ملت ما اتفاق افتاده است، توجه دهند.»
کتاب‌هایی که منبع الهام فیلم شدند
همانطور که در سطور ابتدایی این گزارش گفتیم فیلم «23‌نفر» حاصل خاطرات 23‌نفر به همراه ملاصالح قاری‌ای است که سرنوشتش به این 23‌نوجوان گره خورده است اما روایت‌های آن در دو کتاب مجزا منتشر شد. در بهمن ماه‌1393 کتابی با عنوان
«آن بیست‌و‌سه نفر» از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار شد. کتاب خاطرات حضور «احمد یوسف‌زاده» از اسارت به همراه گروه 23نفر است که در هنگام انتشار به شدت مورد توجه واقع شد و تاالان که شما این گزارش را می‌خوانید 67‌چاپ را پشت سر گذاشته و کتاب موفقی است. یوسف‌زاده در این کتاب به روایت هشت ماه از اسارت 9‌ساله یکی از همین 23‌نفر می‌پردازد. در اصل نویسنده خودش یکی از آن 23‌نفر بوده است. آنچه این 23‌نفر را مشهور کرد نه اسارت آ‌ن‌ها که سوءاستفاده تبلیغاتی صدام از حضور آن‌ها در عراق بود که به شدت سروصدا کرد. جالب است بدانید که رهبر انقلاب در ابتدای سال‌94 این کتاب را خوانده و در تقریظی نوشتند: «در روزهای پایانی‌93 و آغازین‌94 با شیرینی این نوشته شیوا، جذاب و هنرمندانه، شیرین‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده
خوش ذوق و به آن 23 نفر و به دست قدرت و حکمتی که به همه این زیبایی‌ها، پرداخته و سرپنجه معجزه‌گر او درود می‌فرستم و جبهه سپاس بر خاک می‌سایم.یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»
گفتیم که ماجرای این نوجوانان به ملاصالح قاری گره خورده بود. ملاصالح هم ایرانی بود که قبل از انقلاب سال‌ها در زندان رژیم طاغوت بوده. در ابتدای جنگ در هنگام حمل سلاح در اروند دستگیر می‌شود اما بعثی‌ها متوجه فعالیت‌های او نمی‌شوند و وی را به‌عنوان ماهیگیر دستگیر می‌کنند. حضور وی به‌عنوان مترجم اسرای ایرانی و البته نجات شگفت‌انگیزش توسط یکی ازافسران بعثی باعث می‌شود بعد ازآزادی سوءظن جاسوسی به وی بخورد و تا سال‌ها دچار مشکلات باشد. خاطرات عجیب وی در کتابی با عنوان «ملاصالح» از سوی نشر شهید کاظمی منتشر شده است. البته ملاصالح خاطراتش را یک‌بار قبل از چاپ در برنامه‌ای در شبکه چهار سیما به همت «حبیب احمدزاده» روایت کرد اما شهرت وی بعد از انتشار کتاب دوچندان شد و تلخی‌های دوران گذشته را پوشاند.
کارگردان اولی پرسابقه سینما
مهدی جعفری را اهالی سینما می‌شناسند. فیلم اولی که در سینما سرشناس است و سابقه کار با کارگردانان بزرگ ایران را داشته است. او پیش از ساخت فیلم اولش مدیر فیلمبرداری فیلم‌های «به‌وقت شام» اثر ابراهیم حاتمی‌کیا، «خجالت نکش» رضا مقصودی، «بارکد»، «عصر یخبندان» و «خط ویژه» مصطفی کیایی، «اتوبوس شب» کیومرث پوراحمد و کلی فیلم سینمایی دیگر بوده است. 6 فیلم کوتاه داستانی و چهار مستند هم از ساخته‌های اوست و نشان می‌دهد که با دست خالی وارد ساخت نخستین فیلمش هم نشده است.
استقبال در فجر
فیلم در جشنواره سال گذشته به‌دلیل مضمون شگفت‌انگیز به شدت مورد توجه قرار گرفت و در بخش بهترین صدابرداری، بهترین طراحی صحنه، بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، بهترین جلوه‌های ویژه بصری و بهترین چهره‌پردازی نامزد دریافت سیمرغ شد و در بخش بهترین فیلم از نگاه ملی سیمرغ را کسب کرد. فیلم در سال‌2019 به‌عنوان فیلم منتخب نشان کمیسیون ملی یونسکو را دریافت کرد.