حکایت/ تربیت یکسان و استعداد متفاوت
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / پادشاهی، پسرش را به ادیبی سپرد و گفت: «این فرزند توست. تربیت چنان کن که یکی از فرزندان خود.» گفت: «فرمان بردارم.» سالی بر او سعی کرد، ولی به جایی نرسید و فرزندان ادیب به فضل و بلاغت رسیدند. پادشاه، دانشمند را بازخواست کرد و گفت: «خلف وعده کردی و شرط وفا را به جا نیاوردی.» گفت: «ای پادشاه! تربیت، یکسان است، ولی استعداد، متفاوت.»
گلستان سعدی
شخصی در خانه خود نشسته بود و آرزو میکرد کاش نزد ما گوشت بود که آن را می پختیم و از آن آش درست می کردیم. در همین هنگام، همسایه آن ها در زد و کاسه اش را آورد و گفت: «اگر آش دارید، کمی به ما بدهید.» گفت: «سبحان ا...! همسایه ها بوی آرزوهای ما را هم می فهمند!»
گزیده زهرالبیع
-
سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۸:۱۴
-
۱۷ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/234045/