طنز/ چگونه در یک دقیقه مدیر شویم؟!
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - روزنامه شهروند / یکی از اصول اصلی مدیریت، برنامهریزی است. اینکه برنامهریزی یعنی چه، خیلی مهم نیست اما برای برنامهریزی صحیح چند تکنیک ساده وجود دارد.
الف) کار امروز را به فردا نینداز: حتما همه شما این مَثَل را شنیدهاید. مدیر خوب هیچوقت کار امروز را به فردا نمیاندازد، چون شاید فردا هم سرِ کار باشد. به پسفردا میاندازد، چون قطعا تا آن موقع یا بازنشسته شده یا ارتقا گرفته. انجام کار پسفردا هم به عهده شما نیست؛ هر کس آنموقع مدیر شد صندلیِ لَقَش را سفت کند و بنشیند کارش را انجام دهد. پس اگر شما مدیر شدید، حتما جوری برنامهریزی کنید که تمام پروژههای سنگین، بعد از اتمام دوران خدمت شما به پایان برسد. ممکن است برایتان سوال شود که وقتی این پروژهها به بهرهبرداری برسد، همه چیز به اسم مدیریت آن زمان تمام میشود، پس چطور مردم قدردان زحمات ما باشند؟! اولا که این پروژهها قرار نیست تمام شود، اصلا قرار نیست کاری انجام شود که این پروژه بخواهد به پایان برسد. ثانیاً شما میتوانید کلنگ راهاندازی پروژه را بزنید و کلی با همان کلنگ شوآف کنید. الان در بازار میتوانید بهترین کلنگ را با صدهزار تومان تهیه کنید. یک روبان هم بخرید، نهایت ٥ تومان قیمتش میشود. خیلی راحت میتوانید با ١٠٥هزار تومان، کلنگزنی پروژهای چندصد میلیاردی را داشته باشید و هر روز بهعنوان مدیر برجسته در کشور معرفی شوید. برای بررسی بیشتر میتوانید سابقه پروژه آزادراه تهران- شمال را به عنوان نمونه مطالعه کنید.
ب) هدفگذاری: اصل مهم دیگر در برنامهریزی هدفگذاری است. مدیر موفق، مدیری است که اهدافی را تعریف کند که در دسترس باشد. باز همین نمونه آزادراه تهران- شمال را در نظر بگیرید. چقدر این هدفگذاری دقیق و مشخص است. قشنگ آدم متوجه میشود قرار است از تهران برود شمال. حالا اینکه شمال کجاست از نظر هر آدمی یک چیز است ولی به هرحال شمال یک مفهوم عامی و ملموس است. جایی است که ما هر وقت یک تعطیلی پیدا میکنیم، سهسوته بار و بندیل را جمع میکنیم و میرویم آنجا. یک چیزی است مثل «بیرون» که وقتی پدرمان از ما میپرسد کجا میرویم، میگوییم داریم میرویم «بیرون» و او خیالش راحت میشود که کامل در جریان امور فرزندش قرار گرفته.
ج) کَمّیپذیر کردن برنامهریزی: درست است که مدیر موفق کیفیت کار برایش مهم است، اما به هرحال مردم عامه که کیفیت حالیشان نمیشود و تا کمیت را نبینند نمیتوانند ارادتشان را بابت خدمتگزاری به مدیران ابراز کنند. پس برای برنامهریزی درست باید اهداف کَمّی تعیین کرد. این با قسمت قبلی فرق دارد که گفته بودیم میخواهیم برویم شمال. شما اینجا باید فازهای مختلف پروژه را تعیین کنید؛ مثلا باز همین کِیس آزادراه تهران-شمال را نگاه کنید. این پروژه فازهای مختلف دارد که الان ٢٠، ٣٠ سال است درگیر فاز اول آن هستیم. مدیر موفق، پروژه را به درستی فازبندی میکند و مدیر موفقتر به کسی نمیگوید آخر هر فاز قرار است چه اتفاقی بیفتد. برای همین هر وقت دیدید برای پیشرفت یک پروژه به شما گیر دادند، میتوانید همینجایی که الان هستید را بهعنوان پایان فاز اول پروژه تعیین کنید و بگویید: «با کمک نیروی توانمند و جوان خیلی خوب پیشرفت کردهایم.» شاید شما بگویید ما که اصلا کاری انجام ندادهایم که بخواهیم بگوییم این پایان فاز یک است. اینجا تکنیک مدیریتی دیگری وجود دارد. شما میگویید الان ما در مرحله «امکانسنجی» هستیم، یعنی هِی داریم فکر میکنیم که امکان این پروژه هست یا نه. اتفاقا نان اصلی در همین امکانسنجی است. اگر بتوانید فرتوفرت پروژه برای سازمانتان تعریف کنید، میتوانید کلی پول تپل برای امکانسنجی بگیرید، بعد بگویید: «متاسفانه امکانش نبود! ما همه تلاشمون رو کردیم.»
شهاب پاکنگر
-
يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۹:۰۲
-
۲۷ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/229973/