داستان واقعی/ نگی فلانی نفهمید!
گوناگون
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان / رفتیم برای آموزش. لباس که می دادند، گفتم کوچک باشد. کوچک ترین سایز را دادند. آستینهایش آویزان بود.
گفتم اشکالی ندارد، تا می زنم بالا. پوتین هم همین طور، کوچک ترین سایز، گشاد بود.
گفتم جلویش پنبه می گذارم.
مسئول تدارکات خندید و به شوخی گفت: «مترسک! نری بگی فلانی خر بود نفهمید ها! تو زیاد باشی، سیزده سالته نه هجده سال!»
روزی روزگاری جنگی
-
سه شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۲:۲۱
-
۸ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/228475/