چراغِ خاموشِ حمایت سیاسی و اجتماعی از زنان
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - شهرآرا آنلاین / افسردگی، در زمره بیماریهای ناتوانکننده و از شایعترین اختلالات روانی در دنیا به حساب میآید. توجه به جنسیت درباره مبتلایان به این بیماری از دیرباز مورد علاقه و توجه پژوهشگران بوده است؛ اما تاکنون نتیجه این تحقیقات، بهگونهای قطعی نتوانسته است درجه شیوعِ افسردگی را میان دو جنس آشکار سازد. با این همه باور عمومیِ اثباتناشدهای وجود دارد که زنان را بیش از مردان، مستعد ابتلا به اختلالات مربوط به افسردگی میداند. این نوشتارِ کوتاه با بررسی دشوارهای بهنام افسردگی در زنان میپردازد.
افسردگی، یک بیماری است. برخی از بیماریها با مقوله جنسیت پیوندی تنگاتنگ دارند و بهعنوان بیماریِ زنانه و بیماریِ مردانه شهرت یافتهاند. افسردگی، یکی از بیماریهایی است که با برچسبِ زنانه شناخته میشود.
بخشی از زنانگیِ این بیماری به فیزیولوژیِ زنان بهویژه در دوران قاعدگی، زایمان و یائسگی برمیگردد. اما افزون بر این موارد برایِ چراییِ غلبۀ بیماریِ افسردگی در زنان فرضیههای متنوعی وجود دارد. سادهترین آنها «زنبودگی» است که بنابراین باور، ساختار جسمانی زن بیشتر مستعد درگیرشدن با بیماریهای روانی از جمله افسردگی، توصیف میشود. بهعبارتی تفاوتهای فیزیولوژیک زنان و مردان و همچنین تحمیل ساختارها و قواعدی که به نوعی آشکار، تواناییهای زنانه را نادیده میگیرند؛ در زمره مهمترین دلایل شیوعِ افسردگی در میان زنان به شمار میروند. وجودِ چنین باورهایی بهعنوان یک حقیقت، موجد بیعدالتیِ جنسیتی میشود که خود نوعِ متفاوتی از آسیبپذیری است که در سلامت روانی زنان و در اشکال گوناگون افسردگی انعکاس مییابد.
دستهای دیگر از فرضیهها بر عواملی همچون پایگاه اجتماعی، فقر، بیوِگی، سرپرست بودن خانواده، ایفای نقش والدگری؛ بهعنوان فراهم آورنده بستر بروزِ بیماریِ افسردگی تاکید میکنند. تمرکز بر «موقعیتهای نقشی» و شرایطِ دشوارِ ایفایِ این موقعیتها در برخی از زنان، از نکاتِ درخور توجه در این نظریه میباشد. بهعلاوه تناقض در نقشهای جنسیتی که جامعه برای زنان درنظر گرفته است، از مهمترین دلایلِ افسردگی در میان زنان عنوان شده است. در حقیقت گفتمان اشتباه با تحمیل موقعیتهایِ نقشیِ متناقض، که زنان را همزمان ابژههایی برای کامجویی و قدیسانی برای فداکاری تصویر کرده است، به افزایش فشار روانی و آسیبپذیریِ سلامتروان آنها منجر میشود. در چنین گفتمانی، ایفایِ وظایفِ خانهداری و انتساب آن به زنان، حتی با وجود داشتن شغلهای خارج از خانه نیز مزیدبرعلت است. البته نباید از نظر دور داشت که به طور کلی ساختنِ ایماژی شکستناپذیر و الگوی «مردِ قوی» میتواند اثرات مخرب زیادی در سلامت مردان نیز برجای گذارد که این مسئله خود به تشدید وضعیتِ بغرنجِ زنان دامن میزند. چراکه ارائه چنین تصویر از یک مرد آرمانی، میتواند در مقابل، احساسِ بیقدرتی، انفعال و درماندگی را برای زنان بهوجود آورد که به انزوای اجتماعی و در نتیجه افسردگی میانجامد. «درماندگیِ اکتسابی» و ایجادِ وابستگیِ عمیق به چنین الگویی از مرد (و نه خودِ مرد) نهتنها شکوفاییِ استعدادهای زنان را به یغما میبرد، بلکه بیش از پیش دوری و پرهیزِ آنها از نقشآفرینی در عرصههای جدیتر اجتماعی را سبب میشود.
مقولۀ خشونت در اشکال متفاوت کلامی، روانی، عاطفی، فیزیکی و.. نیز از دیگر مواردی است که میتواند بر سلامتِ روانِ زنان مؤثر باشد. زنان، همواره بیش از مردان در معرضِ انواع خشونت هستند و معمولا درصدِ بیشتری از خشونتِ خانگی علیه آنها اتفاق میافتد. این در معرضبودگیِ زنان که با تشویقِ فرهنگِ سکوت و ارائه الگوی «زنِ صبور» از دیدهها پنهان میماند، میتواند یکی از مهمترین دلایلِ بروزِ افسردگی باشد. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد اهمیت و ضرورتِ سلامتِ روانِ زنان در جامعه بر کسی پوشیده نباشد. زنان با توجه به نقشِ تربیتی که در خانه ایفا میکنند، بارِ سنگینِ آمادهسازیِ بینش و نگرشِ نسل بعد را برعهده دارند. زنان نهتنها در هنگامه خودشکوفایی و خودابرازی بلکه در نقش مادری، به حمایتهای عاطفی و روانیِ بیشتری نیاز دارند. چنانچه گفته شد افسردگی میتواند دلایل و پیشزمینههای پیچیده و متنوعِ فردی و یا اجتماعی داشته باشد. با گذشتن از دلایل دشواره افسردگی، در دورانِ مدرن، قوانین، لوایح و منشورهای حقوقی هرکدام بهنوعی برای رفع مرارتهای تاریخیِ تحمیلشده بر زنان کوشیدهاند تا با درنظر گرفتنِ شرایط ویژه، گامهایی ولو کوچک برای بهبود وضعیتِ آنها از راه توانمندسازی و خودابرازی بردارند. برهمین اساس در نظامهای حقوقی، قوانینی برای موقعیتهای مخاطرهآمیز برای زنان، از جمله گرفتارشدن به بیماری افسردگی در نظرگرفته شده است. بخشِ غالب این حقوق، مربوط به قانونِ کار است که بهدرستی بر این مسئله که بیکاری و دوری از اجتماع خود میتواند به تشدید شرایط افسردگی منجر شود، تأکید دارد. دلیلِ این افسردگی، هرچه باشد چه بهواسطه فشار کاری و یا زایمان، کارفرما موظف است حتی در صورت امکان نداشتن و یا حتی تمایلِ زن به ادامه کار، مزایایِ خدماتِ درمانی آن شغل تا بهبودی کامل را در اختیار آن فرد قرار دهد. افزون بر این، در برخی از قواعد حقوقی، مسائل مربوط به بهداشت روان و از جمله افسردگی در زمره موارد مربوط به «ناتوانی» و بهنوعی معلولیت دستهبندی شده که میتواند فرد را از حمایتهای قانونی و پشتیبانی حقوقیِ ویژهای برخوردار سازد. وجودِ قوانینِ حمایتگر، میتواند عاملِ بازدارندهای باشد که با ایجاد و القای احساسِ مراقبت از زنانِ افسرده تا حد زیادی مانع گسترش و یا تعمیقِ این بیماری در آنها شود. علاوه بر قانون، تحقیقات نشاندادهاند حمایتهای اجتماعی با افسردگی در زنان رابطه معکوس دارد. یعنی هرچه میزان حمایتِ اجتماعی از زنان بیشتر باشد درجه شیوعِ افسردگی در میانِ آنها کمتر است. این حمایتِ اجتماعی خود را در تهیه ابزارهای لازم برای مداوا، همدردی عاطفی، فراهمآوردن اطلاعات لازم و ضروری، بازخورد مثبت و ایجادِ احساسِ همراهی نشان میدهد. با این همه حتی در پیشرفتهترین نظامهای حقوقی در جهان، بازهم خلأهای حقوقی و قانونیِ بسیار زیادی درباره سلامتِ روانِ زنان وجود دارد که البته تلاش میشود با گسترشِ حمایتهای اجتماعی از زنان از طریقِ آگاهیبخشی این کاستیها جبران شود. در نظامِ حقوقیِ ایران درباره بیماریهای روانی به طورکلی و افسردگی بهگونهای خاص مواد قانونیِ روشن و آشکاری وجود ندارد. از بیماری روانی تحت عنوان «جنون» در قانون مدنی یاد شده است و در مادۀ 1121، آن را مایۀ فسخِ قراردادِ ازدواج دانسته است.
لایحهای با عنوان سلامت روان نیز در دهه 80 از سوی وزارت بهداشت به مجلس ارسال شد که بادرنظرگرفتنِ تمام کاستیهای آن، هیچکدام از بندهای این لایحه به بیماری افسردگی و یا زنان اختصاص نداشت. فقدانِ قوانین و قواعدِ حقوقی که در نقشِ حمایتگر ظاهر شوند، یکی از مهمترین نقاطِ ضعفِ نظامِ حقوقیِ ایران درباره زنان بهشمار میرود. براساس آنچه گفته شد این فقدِ حقوقی و خلأ قانونی، به پیچیدگی و بغرنجشدنِ دشواره افسردگی در زنان منجر میشود. مسئلهای که میتواند با حمایتهای سیاسی و اجتماعی نهادهای متولی تا اندازه مورد توجه قرار گیرد. اما متاسفانه پیگیری جدی نمیشود.
-
سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۶:۰۹
-
۲۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/226537/