بزرگنمايي:

آریا بانو - طنز/ چگونه والدین خود را شاد کنیم!
٣٣
٠
روزنامه شهروند / امروز به بررسی چند راه‌کار می‌پردازیم که از طریق آن‌ها می‌شود پدر و مادرها را شاد کرد.
یک: وقتی پدرتان رسید خانه و مثل همیشه از اون نگاه‌ها که انگار ارث پدری‌اش را از شما طلب دارد، به شما کرد، نروید توی اتاق و در را محکم به هم بکوبید. این کار باعث رنجیدگی پدر فرتوت‌تان می‌شود. او هم‌اکنون نیاز دارد شما روبرویش بنشینید تا آن‌قدر به‌تان زل بزند که مثل بستنی یخی آب شوید. به نیازهای پدرتان اهمیت بدهید و لذت نگاه تحقیرآمیز را از او دریغ نکنید.
دو: اگر دختر هستید و هنوز مجرد، وقتی مادرتان دارد از داماد عفت خانم تعریف می‌کند و می‌گوید: «مردم چه شانسی دارند. برو ببین چه دامادی گیرشون اومده. اون‌وقت تو هنوز بغل‌دست من نشستی و داری لواشک آلو می‌خوری. خاک بر سرم من با این شانسم.» شما در این لحظه به‌هیچ‌عنوان نباید بگویید: «من یه دختر مستقلم که فعلا علاقه‌ای به تشکیل زندگی مشترک ندارم و از راهی که می‌رم بسیار راضی هستم.» اگر این را بگویید مادر دیگر ول‌تان نمی‌کند و آن‌قدر زیر و روی‌تان می‌کند تا بفهمد این چه راه ناجوری است که بدون حضور شوهر در آن ول می‌چرخید و تازه راضی هم هستید. شما برای نیکی کردن به مادرتان، در این لحظه باید دو دستی بزنید توی سرتان و بگویید: «آخه من بی‌عرضه‌ام مامان. من بدبختم. ببخشید که این‌جوری شدم...» بعد هم دوتایی یک دل سیر گریه کنید.
سه: بنشینید تا پدر شما را نصیحت کند. یکی از مهم‌ترین علایق والدین ایرانی، مخصوصا پدرها این است که فرزندهای‌شان را نصیحت کنند. اصلا گاهی بین تبلیغات تلویزیونی سریال‌ها که حوصله پدرتان سر رفته، بروید جلویش بنشینید و بگویید: «پدر، الان نیاز دارم. خواهش می‌کنم. دیگه نمی‌تونم تحمل کنم. یه‌کم نصیحتم کن.» شنیدن نصیحت آداب خاص خودش را هم دارد که حتما باید رعایت شود. اول این که نصیحت‌شونده نباید خودش را ولو کند روی مبل سه‌نفره و پاهایش اندازه عرض شانه‌اش باز باشد. باید بنشیند لبه‌ی مبل و پاهایش را بچسباند به هم، دست‌هایش را هم بذارد روی همان پاها. سرش را هم بندازد پایین و مشغول تماشای گل‌های قالی شود. زاویه گردنش هم باید به شکلی باشد که هر لحظه نصیحت‌کننده هوس کرد یک پس‌گردنی به او بزند، شرایط برایش محیا باشد.
چهار: سعی کنید متخصص همه‌چیز باشید. از خصوصیات یک فرزند خوب این است که بتواند همه‌چیز را تعمیر کند. اصلا یکی از دلایل رشد فرزندآوری در دهه‌های گذشته کمبود تعمیرکار کولر، موبایل، لوله‌کش، برق‌کش، بنا، گچ‌کار، کارگر کارواش و غیره در جامعه بوده. پدر و مادرهای ما به این امید بچه‌دار شده‌اند که ما در آینده همه‌ی این کار‌ها را برای‌شان انجام دهیم. حرف هم بزنید، می‌گویند: «بچه‌های مردم توی زیرزمین خونه‌شون اورانیوم غنی می‌کنند، اون‌وقت بچه من سیم‌کشی یه ساختمون رو نمی‌تونه انجام بده.»
پنج: به سوالات والدین جواب مستدل بدهید. اگر بیرون از خانه بودید و از شما پرسیدند کجا هستید و چه‌کار می‌کنید؟ نگویید هیچ‌کاری نمی‌کنم و بیرون هستم. احتمالا حال‌اش را داشته‌اند که تا اتاق‌تان بروند و ببینند زیر پتو نیستید. باید به آن‌ها بگویید که دقیقا کجایید و چه می‌کنید. مثلا: «مامان جون، الان توی خیابان انقلاب، بعد از میدان انقلاب، ابتدای خیابان جمالزاده جنوبی، توی مغازه آش‌فروشی در صف ایستاده‌ام. هم‌اکنون دو نفر تا ابتدای صف فاصله دارم و در این فاصله یک سینی و یک تکه نان بربری هم به دست‌ام داده‌اند. بعد از دریافت آش و انتقال آن به معده، در حدود سی و سه دقیقه دیگر رهسپار خانه می‌شوم.
شهاب نبوی