آریا بانو

آخرين مطالب

شرایط تئاتری‌ها در استان البرز اسفناک شده است / تغییر مدیریت‌ها شرایط کار را سخت می‌کند / روایت ندا قربانیان، مژگان چارانی و سپیده توکلی از تئاتر کرج فرهنگی هنری

  بزرگنمايي:

آریا بانو - عباس غفاری: برخی از فعالان تئاتر کرج معتقدند که هنر نمایش در این شهر با بی‌مهری روبرو است و تغییر مدیریت‌ها باعث بروز مشکلات زیادی برای اهالی تئاتر استان البرز شده است.

سرویس تئاتر هنرآنلاین: هنر نمایش در شهرهای مختلف کشور شرایط و مشکلات خاص خود را دارد. استان البرز و به ویژه شهر کرج با اینکه از پایتخت فاصله چندانی ندارد، اما با مشکلات پیچیده‌ای روبرو است. این شهر با اینکه بزرگانی از تئاتر کشور را در خود جای داده اما شرایط فعالیت حرفه‌ای برای ارائه یک نمایش استاندارد در این شهر با مشکلات بسیاری روبرو است و این روزها شاهد هستیم که برخی از گروه‌های این شهر قید فعالیت در استان البرز را زده و نمایش‌های خود را به شهر تهران می‌آورند که در این راه نیز با مشکلاتی روبرو می‌شوند. برای بررسیتئاتر کرج با سه فعال تئاتری این شهر که به تازگی نمایش‌های را روی صحنه داشته‌اند گفت‌وگو داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
خانم قربانیان، شما فعالیت هنری را از چه زمانی شروع کردید؟
ندا قربانیان: من هنر را از سال 74 و از سنین پایین آغاز کردم. ابتدا کارم را با بازیگری شروع کردم و بعد به سمت کارگردانی و نویسندگی رفتم و در حال حاضر نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر هستم و فیلم کوتاه می‌سازم. ضمن اینکه کارشناس میکروبیولوژی هستم و در حال حاضر دارم کارشناسی کارگردانی سینما را تمام می‌کنم.
تئاتر را از کجا شروع کردید؟
ندا قربانیان: من سال 74 نزد آقای ناصر آقایی، رضا رویگری و آقای طهمورث کلاس‌های بازیگری را شروع کردم. تقریباً دو، سه سال فقط کلاس می‌رفتم. من از سال 74 تا سال 79 فقط کلاس می‌رفتم و اولین حضور من روی صحنه تئاتر به سال 79 برمی‌گردد. اولین نمایشی که بازی کردم نمایش آقای موسی حجتی‌فر بود که در جشنواره استان تهران شرکت کرد و جوایز متعددی هم گرفت. پیش از آن بیشتر فیلم کوتاه کار می‌کردم. در آن چهار، پنج سالی که آموزش می‌دیدم بیشتر در فیلم‌های کوتاه حضور داشتم. از سال 79 تاکنون حدود 42 بازی صحنه‌ای و 17 کارگردانی صحنه‌ای داشته‌ام. علاوه‌بر این‌ها 16 نمایشنامه نوشته‌ام که دو متن از آنها در سال 96 توسط نشر هدی چاپ شده‌اند.

برای نمایشنامه‌نویسی هم کلاس رفتید؟
ندا قربانیان: بله، من در کلاس‌های نمایشنامه‌نویسی هم شرکت کردم. کلاس‌هایی که من می‌رفتم کلاس‌های جامع تئاتر بود. در واقع در آن دوره‌های سه، چهار ساله تمام کلاس‌های بازیگری، کارگردانی، نویسندگی و طراحی را گذراندم. استاد نمایشنامه‌نویسی ما زنده‌یاد محمود استاد محمد بودند.
آیا کلاس‌هایی که شما در آن شرکت می‌کردید کلاس‌های مفیدی بودند؟
ندا قربانیان: بسیار خوب بودند. من هر چه یاد گرفتم را از آن کلاس‌ها یاد گرفتم و پس از آن فقط تجربه بود.
چه کسانی در آن کلاس‌ها با شما هم‌دوره‌ بودند؟
ندا قربانیان: آقای محسن کیایی و آقای امیرحسین آرمان افراد شناخته شده‌ای هستند که در آن کلاس‌ها با ما هم دوره بودند. افرادی مثل آقای امین آبان و آقای علیرضا خوش‌فکر هم در آن کلاس‌ها حضور داشتند.
خانم چارانی، شما تئاتر را از چه زمانی آغاز کردید؟
مژگان چارانی: من تئاتر را از سال 80 با آقای سعید داخ، آقای رجب‌پور و خود شما شروع کردم ولی بعد به دلیل اینکه ازدواج کردم و بچه‌دار شدم، تصمیم گرفتم مدتی کار کودک انجام بدهم. اولین کار جدی که در کرج انجام دادم بازی در نمایش "مخزن" نوشته آقای جلال تهرانی و کارگردانی آقای هادی ملکیان بود. من در آن نمایش دستیار صحنه و بازیگر بودم و خانم سپیده توکلی هم دستیار کارگردان بودند. بعد در یک نمایش دیگر با نام "سیندرلا" به کارگردانی هادی ملکیان بازی کردم که یک سری ماجرا برای آن نمایش اتفاق افتاد و نمایش به جشنواره استانی نرسید. ما نوشته‌های زیادی را به صورت تجربی نوشتیم ولی یک دوره بازیگری در سینما نزد آقای آزاد ناظریان در موسسه رها فیلم گذراندیم. آن کلاس‌ها برای یک سری شناخت‌ها لازم بود. افراد زیادی در آن کلاس حضور داشتند ولی برای اغلب آنها اتفاقی نیفتاد. بعد آقای آزاد ناظریان با بچه‌های کلاس، یک سریال با نام "وسوسه" ساخت که همچنان در لیست پخش شبکه دو قرار دارد. آن سریال به سفارش قوه قضاییه ساخته شد و داستان آن در مورد اتفاقاتی است که برای خانم‌ها می‌افتد.
خانم توکلی، شما چگونه و از چه سالی وارد تئاتر شدید؟
سپیده توکلی: من تئاتر را از سال 85 به واسطه خانم مژگان چارانی به صورت حرفه‌ای شروع کردم. اولین تجربه من به‌عنوان دستیار کارگردان در نمایش "مخزن" به کارگردانی آقای هادی ملکیان بود. پس از آن دستیار چندین کار دیگر را هم برعهده گرفتم. اولین کارگردانی خودم را هم در سن 16 سالگی با متن "سوته‌دلان" نوشته آقای علیرضا خوش‌فکر انجام دادم که در آن نمایش رهام عسگرپور، مهران روح‌بخش، خانم چارانی و خودم بازی می‌کردیم. البته نام اصلی متن "قهقرا" است ولی من نام آن را تغییر دادم.
آقای خوش‌فکر چطور به یک دختر 16 ساله اعتماد کرد و متن خودش را در اختیار شما قرار داد؟
سپیده توکلی: متن ایشان را برای اولین بار آقای امین آبان به بنده معرفی کرد. من و آقای خوش‌فکر اولین بار با همدیگر تلفنی صحبت کردیم و وقتی همدیگر را ملاقات کردیم، ایشان باور نکردند که من 16 سالم است. گفتند انرژی خوبی از من دریافت می‌کنند و دوست دارند که اعتماد کنند. من به ایشان گفتم اگر هر تغییری در متن به وجود بیاورم با خودشان در میان می‌گذارم و ایشان هم گفتند؛ هر تصمیمی که بگیرید را تأیید می‌کنم و می‌دانم اتفاق بدی برای متن نمی‌افتد. من تغییرات کمی در متن به وجود آوردم و بیشتر روی شخصیت خانم نمایش کار کردم. در نهایت هم خود نمایشنامه‌نویس آمد و کار را پسندید.
ندا قربانیان: فکر می‌کنم متن آقای خوش‌فکر متعلق به 10-12 سال پیش باشد. خانم توکلی در واقع متن را به‌روز کردند و این اتفاق بسیار خوبی بود.
مژگان چارانی: خانم توکلی قبل از آن چهار تا کار از آقای امین آبان را حفظ کردند و بردند در مدرسه اجرا کردند.
سپیده توکلی: من آن موقع 12 سالم بود که آن کار را انجام دادم. آقای آبان به من گفتند که از متن من الهام گرفتید؟ گفتم نه، من کاملاً کار شما را کپی کردم.
چرا متن را از خود آقای آبان نگرفتید؟ به هر حال کپی کردن خوب نیست.
سپیده توکلی: من بعدها اجازه گرفتم و ایشان هم گفتند که مشکلی نیست. آن موقع من 12 سالم بود و در فضای حرفه‌ای کار نمی‌کردم.
پس از اینکه آن نمایش را کارگردانی کردید آرام آرام به سمت کارگردانی آمدید؟
سپیده توکلی: من دوره‌های بازیگری سینما را در 13 سالگی نزد آقای آزاد ناظریان گذراندم ولی اولین تجربه بازیگری من روی صحنه تئاتر به همان نمایش "سوته‌دلان" برمی‌گردد که خودم کارگردانی کردم.
چطور شد که در آن سه، چهار سال بازی نکردید؟
سپیده توکلی: جرئت نداشتم و حس می‌کردم باید بیشتر کار کنم.
مگر در آن کلاس‌ها اتود نمی‌زدید؟
سپیده توکلی: اتود می‌زدیم ولی برای حضور بر روی صحنه دوست داشتم یک فرصت ایده‌آل پیش بیاید.
شما هم در سریالی که خانم چارانی به آن اشاره کردند بازی کرده‌اید؟
سپیده توکلی: بله. من در یکی از اپیزودهای آن سریال بازی کرده‌ام.
وقتی این‌قدر به نمایشنامه‌نویسی علاقه دارید چرا خودتان نمی‌نویسید؟
سپیده توکلی: ما اتفاقاً در جشنواره استانی نمایشنامه‌خوانی خانه تئاتر البرز به صورت مشترک با خانم چارانی نمایشنامه "صلح سرخ" را نوشتیم.
مژگان چارانی: در آن جشنواره هم از متن "صلح سرخ" تقدیر شد و هم از بازیگری نمایش که خود من آن را برعهده داشتم.
نمایش "صلح سرخ" هم راجع به جنگ بود؟
مژگان چارانی: بله، آن نمایشنامه را ما به صورت مشترک نوشته بودیم و آقای هادی ملکیان کارگردانی کرده بود. در واقع آن نمایش در دومین جشنواره استانی نمایشنامه‌خوانی خانه تئاتر البرز خوانش شد.
خانم قربانیان، در استان البرز چند خانه تئاتر وجود دارد؟
ندا قربانیان: در واقع یک آموزشگاهی است که اسم آن خانه تئاتر است. این آموزشگاه در کرج معروف است و جشنواره برگزار می‌کند.
مژگان چارانی: مدیریت آن را هم خانم فرانک فروتن برعهده دارد.
ندا قربانیان: کرج آموزشگاه‌های نمایشی زیادی دارد و خانه تئاتر البرز یکی از آن آموزشگاه‌ها است که جشنواره نمایشنامه‌خوانی هم برگزار می‌کند.
اینجا سوال پیش می‌آید که در استان البرز، تعداد آموزشگاه‌های خصوصی زیاد است یا خود اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز هم کلاس آموزشی برگزار می‌کند؟
ندا قربانیان: ما در کرج فقط آموزشگاه‌های نمایشی و سینمایی خصوصی داریم. من در حال حاضر خودم عضو هیئت رئیسه انجمن نمایش استان البرز هستم. ما تلاش زیادی کردیم که از طریق انجمن بتوانیم ورک‌شاپ و کلاس برگزار کنیم و به صورت مرتب نامه‌نگاری کردیم. من با استادان زیادی صحبت کردم و آنها هم به واسطه شناخت از من گفتند ما می‌آییم ولی متأسفانه اداره ارشاد هیچ‌گونه همکاری با انجمن نکردند و آن کارها به سرانجام نرسید. اداره ارشاد استان البرز هیچ علاقه‌ای به کارهای هنری و مخصوصاً نمایشی ندارد و مخالفت می‌کند. ما در این دو سالی که در انجمن نمایش بودیم، مرتب از اداره ارشاد خواستیم که با هزینه خود انجمن یک سری کارها را انجام بدهند. ما قسمت پایین اداره کل را فرهنگسرای جوان درست کردیم. فیلم‌های آن موجود است که من خودم آن پایین ایستاده‌ام و دارم میخ می‌زنم و گچ‌کاری می‌کنم. اداره ارشاد هیچ همکاری با ما نکرد و الان هم دارند فرهنسگرای جوان را از ما می‌گیرند. در حال حاضر همه ما بچه‌‌های انجمن نمایش در یک تنشی با اداره کل قرار داریم. متأسفانه نمی‌دانم که چرا اداره ارشاد البرز با هنرمندان و مخصوصاً تئاتری‌ها موضع دارد. من با نمایش "اسکرین شات" به جشنواره رضوی رفتم و نمایش برگزیده اعلام شدیم و شش جایزه هم گرفتیم. ما زمانی که داشتیم به جشنواره تئاتر رضوی می‌رفتیم با مدیرکل تماس گرفتم ولی ایشان جواب ندادند. بعد به ایشان پیام دادم که ما پول بلیت اتوبوس نداریم که بچه‌ها را به تبریز بفرستیم ولی باز هم جواب ندادند. من با معاونت‌شان صحبت کردم و ایشان هم تلفن را روی من قطع کردند. نهایتاً با آقای کرمی تماس گرفتم و گفتم من انصراف می‌دهم ولی با ایران تئاتر مصاحبه می‌کنم و دلیل انصرافم را اعلام می‌کنم. پس از این ماجرا از طرف معاونت اداره ارشاد البرز با من تماس گرفتند و با منت و لحن بسیار بد گفتند بیا یک پولی به شما بدهیم. متأسفانه آدم را تحقیر می‌کنند. من از سال 79 که تئاتر را به صورت جدی شروع کردم تاکنون 39 جایزه جشنواره منطقه‌ای، استانی، ملی و کشوری دارم. واقعاً برای من زشت است که برای یک جشنواره رفتن بخواهم خواهش کنم که به من پول بدهند. ما وقتی از جشنواره تئاتر رضوی هم برگشتیم هیچ تبریکی به ما نگفتند. من با رادیو البرز مصاحبه کردم و گفتم چنین اتفاقی افتاده است. پس از آن دیدم که عکس مدیرکل اداره ارشاد البرز را زده‌اند و نوشته‌اند که ما به گروه فلان تبریک می‌گوییم. ما نیازی به این تبریک‌ها نداریم. منِ ندا قربانی با تمام سختی‌هایی که یک زن برای کار کردن دارد روی پای خودم ایستاده‌ام و دارم کار می‌کنم. عده زیادی از بازیگران البرزی را من به تئاتر معرفی کرده‌ام. 90 درصد بازیگرانی که با من کار کرده‌اند، دیده شده‌اند. من نیازی ندارم که شما به من تبریک بگویید و یا حمایت کنید، اما وقتی دستم خالی است و می‌خواهم کارم را در یک جای خوبی ارائه بدهم باید از منِ هنرمند حمایت کنید.
اشاره کردید که اداره ارشاد استان البرز بیشتر با تئاتر زاویه دارد. در جلساتی که انجمن تئاتر البرز با مدیرکل اداره ارشاد برگزار کرده است، طبیعتاً ایشان هم یک سری صحبت‌ها کرده‌اند. در آن جلسات هیچ دلیلی برای زاویه داشتن با تئاتر نیاورده‌اند؟
ندا قربانیان: ما هیچ‌وقت نتوانسته‌ایم با مدیرکل فعلی اداره ارشاد جلسه بگذاریم و صحبت کنیم. مدیرکل قبلی همیشه در اتاقش باز بود و ما هر وقت دوست داشتیم نزد ایشان می‌رفتیم و صحبت می‌کردیم ولی ما به هیچ عنوان نمی‌توانیم مدیرکل فعلی را ببینیم. ایشان نه به تلفن‌ها جواب می‌دهند و نه با ما جلسه می‌گذارند. انجمن نمایش با بودجه خودش فرهنگسرای جوان را تأسیس کرد ولی الان به راحتی دارند به ما می‌گویند که آنجا را تخلیه کنید و بیرون بروید. ما فقط همین سالن پلاتو حیاتی مهر را داریم و اگر آن را هم از ما بگیرند دیگر چیزی نداریم.
یعنی تنها سالن دولتی بلک‌باکس البرز، پلاتو حیاتی مهر است؟
ندا قربانیان: یک سالن دیگری هم در بدترین نقطه شهر کرج داریم که نام تئاتر شهر را روی آن گذاشته‌اند. آن سالن یک سالن مخروبه به درد نخور است. بقیه سالن‌های ما در کرج خصوصی هستند که آنها هم سالن‌های خوبی نیستند. من تقریباً شش، هفت سال است که کارهایم را می‌آورم در تهران اجرا می‌کنم ولی بسیاری از بچه‌ها هستند که شرایطش را ندارند در تهران اجرا بروند و مجبور هستند که در کرج اجرا بروند. حالا اگر همان سالن‌ را هم نداشته باشند چه‌کار باید بکنند؟ شرایط تئاتری‌ها در استان البرز اسفناک شده است. ما مدام توهین می‌شنویم و به ما بی‌محلی می‌شود.

خانم توکلی، صحبت‌های خانم قربانیان را به‌عنوان کسی که تجربه بیشتری دارد شنیدیم. فکر می‌کنید اگر قرار بود که همین نمایش "اوژاژ" را در یک سالن خصوصی اجرا کنید چقدر باید اجاره‌بها می‌پرداختید؟
سپیده توکلی: فکر می‌کنم کمترین اجاره‌بها یک سالن معمولی برای 10 شب حدود هفت، هشت میلیون تومان است. فکر نمی‌کنم در کرج سالنی وجود داشته باشد که استاندارد باشد. حداقل این‌طور بگویم که من سالن استانداردی در کرج ندیده‌ام. پیرو صحبت‌های خانم قربانیان که می‌گویند ما نمی‌توانیم مدیرکل اداره ارشاد البرز را ببینیم باید بگویم که آنها یک دختر 16 ساله را ممنوع‌الکار کردند. من پس از نمایش "سوته‌دلان" ممنوع‌الکار شدم چون آقای مدیرکل از حرف بازیگر من ناراحت شده بود که چرا بازیگر من در میان تشکرها گفته بود چه عجب ما آقای مدیرکل را دیدیم! آقای عسگرپور نمی‌شناختند که مدیرکل ما چه کسی است. من دو ساعت پشت در اتاق ایشان منتظر ماندم که ایشان را ببینم ولی ایشان آمدند در را باز کردند و دوباره در را بستند. نمی‌دانم که چرا حاضر نبودند من را ببینند. می‌گفتند که ممنوع‌الکاری من دستور مستقیم از طرف مدیرکل است ولی وقتی ایشان را دیدم گفتند ممنوع‌الکاری در کار نیست و همان جا تماس گرفتند و گفتند خانم توکلی از این به بعد دیگر ممنوع‌الکار نیستند. گفتم اگر ممنوع‌الکار نبودم چرا تماس گرفتید و گفتید که خانم توکلی از این لحظه به بعد دیگر ممنوع‌الکار نیستند؟
بابت ممنوع‌الکاری به شما نامه داده بودند؟
سپیده توکلی: فکر می‌کنم به انجمن نمایش و خانم قربانیان نامه داده بودند.
ندا قربانیان: یک نامه به انجمن نمایش دادند و گفتند ما به خانم توکلی یک سری مسائل را گفته بودیم که در نمایش‌شان رعایت کنند ولی روز اول اجرا یکی از اعضای شورای نظارت نمایش را دیده‌اند و گفته‌اند که آن مسائل را رعایت نکرده‌اند. من آن نمایش را دیدم و به نظرم نمایش ایشان هیچ موردی نداشت که بخواهد باعث ممنوع‌الکاری ایشان بشود. ما در کرج هر چه می‌کشیم از خود بچه‌های تئاتر است. من وقتی وارد انجمن نمایش شدم، متأسفانه چند نفر خانم رفتند گفتند این خانم نباید باشد.
شما با رأی‌گیری از اعضای انجمن نمایش استان البرز وارد هیئت مدیره انجمن شدید، پس چرا پشت سر شما حرف می‌زنند؟
ندا قربانیان: آنهایی که به من رأی نداده بودند این کارها را کردند. من فکر می‌کنم 50-60 درصد وضعیت بد تئاتر استان البرز به خاطر خود بچه‌های تئاتر کرج است. بچه‌های تئاتر کرج به شدت به هم حسادت دارند. واقعاً زشت و البته خنده‌دار است که مثلاً یک دوستی وقتی خبر اجرای سالن قشقایی من را می‌خواند بلاکم می‌کند! ما از جانب مدیران داریم بی‌مهری‌های زیادی می‌بینیم ولی فقط ما نیستیم که مورد بی‌مهری مدیران قرار می‌گیریم. در بسیاری از شهرهای دیگر هم مدیران بی‌مهری می‌کنند ولی بچه‌های آنجا آنقدر با هم خوب هستند که اتفاقات خوبی را رقم می‌زنند. من سال 94 با نمایش "ساده با تو با یک ترانه" به جشنواره تئاتر فجر راه پیدا کردم. از وقتی که آن نمایش وارد جشنواره تئاتر فجر شد، من نصف دوستانم را بدون هیچ دلیلی از دست دادم.
خانم چارانی، شما یک مدت در تهران فعالیت می‌کردید. وقتی این وضعیت را در البرز می‌دانستید چرا دوباره به البرز برگشتید؟
مژگان چارانی: من به خاطر ازدواج و بچه‌دار شدنم به کرج برگشتم و به محض اینکه پسرم به یک سنی برسد از کرج به تهران برمی‌گردم.
شما در ابتدای گفت‌وگو اشاره کردید که به خاطر فرزندتان حتی یک دوره کار کودک انجام دادید تا به روحیه فرزندتان ضربه نخورد. آیا از آن کارهای کودکی که در استان البرز انجام می‌دادید استقبالی هم صورت می‌گرفت؟
مژگان چارانی: دوست ندارم در مورد آن کارها صحبت کنم چون هر چقدر تئاتر بزرگسال کرج حاشیه دارد، حاشیه‌های تئاتر کودکش وسیع‌تر است. با این حال در سازمان فرهنگی ورزشی استان البرز از کارهای کودک استقبال بیشتری صورت می‌گیرد.
ندا قربانیان: مخاطبان کار کودک مدرسه‌ها هستند و معمولاً مخاطبان را از مدرسه‌ها برای دیدن نمایش‌های کودک می‌آورند. تقریباً می‌شود گفت هر کسی در کرج کار کودک انجام می‌دهد، موفق است.
استان البرز در این زمینه گروه‌های پُرکاری دارد؟
ندا قربانیان: بله. ما در کرج کسانی را داریم که به طور تخصصی فقط دارند کار کودک انجام می‌دهند و از این راه امرار و معاش می‌کنند.
مژگان چارانی: یک معضلی که وجود دارد این است که هر اتفاق خوبی بیفتد برای کارگردان است و برای بازیگر هیچ اتفاق خوبی نمی‌افتد. من به شدت از اتفاقاتی که می‌افتاد اذیت می‌شدم.
انجمن نمایش کرج چند عضو دارد؟
ندا قربانیان: به تازگی یک قانون آمده که انجمن نمایش به هیچ وجه حق ندارد عضو بگیرد و کارت صادر کند ولی قدیم این‌طور نبود. از جانب مرکز هنرهای نمایشی به ما دستور داده‌اند که عضوگیری نکنیم. ما 10 یا 11 گروه ثبت شده در مرکز هنرهای نمایشی داریم که هر کدام از آنها به طور متوسط حدود 60-70 عضو دارند. به تازگی هم ثبت پنج، شش گروه دیگر نیز دارد انجام می‌شود. من فکر می‌کنم استان البرز شاید بالای سه، چهار هزار هنرمند تئاتری داشته باشد.
استان البرز تعداد شهرهای کوچک زیادی دارد. آیا در آن شهرک‌ها هم گروه‌های تئاتری فعالیت می‌کنند؟
ندا قربانیان: ما در نظرآباد و هشتگرد هم فعالیت‌های تئاتری زیادی را می‌بینیم. فعالیت تئاتری فردیس به نسبت آنها کمتر است. ماهدشت تئاتر ندارد. آقای سیاوش توده‌فلاح از نظرآباد همیشه در جشنواره آیینی سنتی نمایش اجرا می‌کند. بچه‌های نظرآباد و هشتگرد خودشان جشنواره دارند و فعالیت می‌کنند. در فرهنگسرای امام علی (ع) هشتگرد یک سالن بلک‌باکس بسیار بزرگ و خوب ساخته‌اند که بچه‌ها در آنجا اجرا می‌کنند. استقبال خوبی هم از نمایش‌های آنها صورت می‌گیرد.
اگر یک گروه تئاتر حرفه‌ای بخواهد در کرج اجرا کند میانگین چند شب اجرا می‌رود؟
ندا قربانیان: گروه‌های تئاتری در شهرستان‌ها حداقل هفت شب باید اجرا بروند که آن نمایش در مرکز هنرهای نمایشی جزو رزومه محسوب شود. معمولاً بین هفت تا 10 شب اجرا در کرج و شهرستان‌های دیگر استان البرز جواب می‌دهد ولی اگر بیشتر از 10 اجرا شود دیگر تماشاگر ندارد.
قیمت بلیت‌ها معمولاً چقدر است؟
ندا قربانیان: میانگین قیمت بلیت‌ها 20 هزار تومان است.
با این وضعیت تئاتر برای شما درآمدی هم دارد؟
ندا قربانیان: مسلماً ندارد. از جایی هم به ما کمک نمی‌شود و اسپانسری هم نداریم. در واقع همه چیز هزینه شخصی است. من در جشنواره تئاتر رضوی به شخصه خودم فقط 13 میلیون تومان جایزه گرفتم. نمایش "اسکرین شات" واقعاً خوب فروش کرد. من خودم تعجب کردم چون تماشاچی‌ها خارج از ظرفیت بلیت می‌خریدند، ولی با این حال باز هم منهای دستمزد بازیگران، فقط خرج خود کار را در می‌آوردیم. من دستمزد بازیگران را از جشنواره رضوی دادم.

خانم چارانی، شما در نمایش "اوژاژ" توانستید خرج کار را در بیاورید؟
مژگان چارانی: قابل گفتن نیست چون خیلی فاجعه بود. هر گروهی که مخاطبان خودش را داشته باشد شاید بتواند موفق شود ولی اگر مخاطب نداشته باشد ضرر می‌کند. مخاطب داشتن هم به خوبی و یا بدی کار برنمی‌گردد. به نظرم وزارت ارشاد باید به ما کمک کند و اطلاع‌رسانی کند. ما نمی‌توانیم هم تمرین و اجرا کنیم و هم مخاطب جمع کنیم و کارهای تبلیغات را انجام بدهیم. حتی تمیز کردن پلاتو هم برعهده خود گروه است.
سپیده توکلی: در نمایش "اوژاژ" من خودم رفتم بالای چهارپایه و نور را وصل کردم. مدیرکل آمدند من را در آن وضعیت دیدند و گفتند شما چرا این کار را انجام می‌دهید؟ گفتم شخص دیگری نیست. بعد ایشان از پلاتو بیرون رفتند و هیچ کاری نکردند.
شکل تبلیغات شما در کرج چطور است؟
مژگان چارانی: پوستر و بروشور که به طور کل از رده خارج شده است و تبلیغات ما فقط از طریق اینترنت است.
هیچ‌وقت راجع به این مشکلات‌تان با شهرداری و شورای شهر صحبت نکرده‌اید؟
ندا قربانیان: ما بالای ده جلسه با شورای شهر و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری برگزاری کرده‌ایم. من می‌خواهم از آقای خستو معاونت شورای شهر کرج تشکر کنم چون ایشان از ما حمایت زیادی می‌کنند ولی مشکلی که وجود دارد این است که این دوستان تا می‌آیند به ما کمک کنند عوض می‌شوند. در معاونت فرهنگی اجتماعی یک آقایی با نام خیری وجود داشت که به ما دلگرمی می‌دادند و حمایت می‌کردند ولی بعد تغییر کردند. معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری باید از کارهای فرهنگی حمایت کند ولی آن طور که باید و شاید حمایت نمی‌کند. برخی از گروه‌ها چون در آنجا آشنا دارند پول‌های کلانی می‌گیرند ولی ما که آشنا نداریم به حرف‌مان هم اهمیتی نمی‌دهند. شهرداری در یک جاهایی با ما کنار آمده‌ است. مثلاً ما در انجمن نمایش یک جلسه‌ای با آقای خیری برگزار کردیم و ایشان گفتند ما در سطح شهر 10 بیلبورد در اختیار شما قرار می‌دهیم ولی به صورت مالی نمی‌توانیم به شما کمک کنیم. متأسفانه چند وقت بعد ایشان عوض شدند و ما حالا باید با شخص جدیدی که به جای ایشان آمده‌اند صحبت کنیم. حتی قرار بود که در سطح شهر یک سری تابلو بزنند تا تماشاچی بداند که تئاتر شهر کرج کجاست؟ تئاتر شهر کرج در یک جایی قرار دارد که در نقشه هم نمی‌توانید آن را پیدا کنید. ما تا مرحله آخر این کار هم جلو رفتیم ولی آن دوستان عوض شدند.
در حال حاضر رئیس انجمن نمایش کرج چه کسی است؟
ندا قربانیان: استاد داوود فتحعلی‌بیگی.
یعنی آقای فتحعلی‌بیگی هم نتوانستند از نفوذ خودشان نزد مدیرکل اداره ارشاد استفاده کنند؟
ندا قربانیان: ما از آقای فتحعلی‌بیگی خواهش کردیم که از جانب خودشان یک نامه بنویسند که قسمت پایین اداره ارشاد را از ما نگیرند چون ما واقعاً زحمت کشیدیم و ایشان هم یک نامه محترمانه به مدیرکل نوشتند ولی متأسفانه هنوز پاسخی نداده‌اند.
به هر حال داوود فتحعلی‌بیگی به گردن تئاتر و فرهنگ مملکت حق دارد. اگر مدیرکل اداره ارشاد استان البرز به درخواست آقای فتحعلی‌بیگی جواب ندهد یک جفای بزرگی کرده است. آدم‌هایی مثل داوود فتحعلی‌بیگی در تئاتر ما یگانه هستند. بسیاری از هنرمندانی که امروز به یک جایگاهی رسیده‌اند جزو دانشجوهای آقای فتحعلی‌بیگی بوده‌اند. من معتقدم که مدیرکل اداره ارشاد البرز حداقل به خاطر خدمات بزرگی که ایشان به تئاتر کرده است باید به نامه ایشان پاسخ مثبت بدهند. شاید بشود یک جلسه مشترک بین آقای میری، مدیرکل اداره ارشاد البرز و آقای کرمی گذاشت تا به یک نتیجه‌ای برسید.
ندا قربانیان: تمام این درخواست‌ها انجام شده است. من خودم از آقای کرمی خواهش کردم و بچه‌های دیگر هم با ایشان تماس گرفتند که یا ما به خدمت ایشان برویم و یا ایشان به کرج تشریف بیاورند. آقای کرمی در حال حاضر برای ما یک نعمت هستند و تمام دلگرمی ما به ایشان است. متأسفانه مدیرکل ما اصلاً نمی‌دانند آقای فتحعلی‌بیگی چه کسی هستند و چه خدماتی به تئاتر کشور کرده‌اند. آقای فتحعلی‌بیگی آقای هنرهای نمایشی ایرانی هستند. ایشان فکر می‌کنند که آقای فتحعلی‌بیگی یک آدم معمولی هستند.
خانم توکلی، وضعیت آموزشگاه‌های خصوصی در کرج چطور است؟
سپیده توکلی: من اطلاع چندانی از وضعیت الان آموزشگاه‌های خصوصی ندارم. دوره‌هایی که خودم دیدم مربوط به پنج، شش سال پیش می‌شود. اگر کسی خودش تلاش کند شاید به جایی برسد. در آنجا همه چیز بستگی به خود آدم دارد. تمام آن چیزهایی که دارید را با خودتان می‌برید و کسی در آنجا نیست که بتواند استعداد شما را پرورش بدهد. به عقیده من هیچ‌کس نمی‌تواند هنر را انتقال بدهد. وضعیت تدریس در کرج چندان خوب نیست.
خانم قربانیان، شما این حرف‌ها را قبول دارید؟
ندا قربانیان: تا حد زیادی قبول دارم. من خودم تا همین اواخر مدرس بازیگری یکی از آموزشگاه‌های سینمایی بودم. مدیریت‌ها به قدری ضعیف بود که من از آنجا بیرون آمدم. دستمزدهایی که به استادان می‌دهند آنقدر کم است که استادها اصلاً رغبت نمی‌کنند انرژی بیشتری بگذارند. وقت کلاس‌ها هم بسیار کم است. من خودم به خاطر همین مسائل بود که از کار تدریس بیرون آمدم. من در استان البرز مجوز آموزشگاه هنرهای نمایشی را نیز گرفته‌ام، ولی دنبال آن نمی‌روم چون می‌دانم انتهای آموزشگاه زدن برای من ضرر است. من آدمی نیستم که هر استادی را بیاورم و باید بیایم از تهران آدم خوب بیاورم و پول خوب به او بدهم. قطعاً با این وضعیت برای من نمی‌صرفد. ما در حال حاضر پنج، شش آموزشگاه‌ نمایشی داریم که دارند کار می‌کنند ولی بازدهی‌های آنها را نمی‌بینیم.
همان‌طور که خودتان گفتید اجازه نمی‌دهند که انجمن هم عضو بگیرد و کلاس بگذارد.
ندا قربانیان: انجمن اقدام کرد که ما کلاس برگزار کنیم و از تهران استادان خوب بیاوریم ولی گفتند انجمن یک واحد صنفی است و اجازه برگزاری کلاس ندارد. تقاضای یک سری ورک‌شاپ‌ها را دادیم ولی باز هم با آن موافقت نکردند. در حال حاضر انجمن نمایش ساوجبلاغ دارد یک سری ورک‌شاپ‌ها را برگزار می‌کند چون آنها جای این کار را دارند ولی ما حتی جای این کار را هم نداریم. من اگر به‌عنوان یک انجمن بخواهم ورک‌شاپ برگزار کنم کجا باید این کار را بکنم؟ بچه‌ها می‌دانند که ما جای چنین کاری را نداریم. همین الان سر یک پلاتو دعوا اتفاق می‌افتد. مثلاً می‌بینیم که در یک ساعت به صورت همزمان به سه گروه ساعت تمرین می‌دهند. نمی‌دانم که روی چه حسابی این کار را انجام می‌دهند. فکر می‌کنم می‌خواهند از قصد ما را به جان همدیگر بیندازند. به هر حال وضعیت چندان مساعد نیست.
در کرج شبی چند نمایش اجرا می‌شود؟
ندا قربانیان: در حال حاضر در سطح کرج هیچ نمایشی اجرا نمی‌شود. معمولاً نزدیک جشنواره تئاتر فجر اجراها بیشتر می‌شود چون شرط پذیرفته‌ شدن در جشنواره این است که نمایش‌ها حداقل هفت شب در شهر خودشان اجرا شده باشند. بچه‌های کرج نزدیک جشنواره به تکاپو می‌افتند و اجرا می‌روند.

خانم توکلی، چطور شد که به این فکر افتادید تا نمایش "اوژاژ" را با خانم چارانی کارگردانی کنید؟
سپیده توکلی: من و خانم چارانی دوست داشتیم یک کاری را انجام بدهیم که دو پرسوناژ داشته باشد تا راحت باشیم و بتوانیم لذت ببریم. ما با آقای آبان تماس گرفتیم و ایشان متن "اوژاژ" را پیشنهاد کردند. ما وقتی این متن را خواندیم دوستش داشتیم و آن را اجرا کردیم. من می‌خواستم متن "جرجیست" آقای آبان را بگیرم ولی مجوزش را ندادند و به همین خاطر متن "اوژاژ" را برای ما فرستادند. ما "اوژاژ" را برای اجرای صحنه‌ای از آقای آبان گرفتیم. "اوژاژ" یک متن دو پرسوناژی بود و وقتی آن را خواندیم دوستش داشتیم.
در متن تغییری هم دادید؟
مژگان چارانی: نیازی به تغییر متن نداشتیم ولی آقای آبان هم اجازه ندادند که تغییر بدهیم و گفتند که باید عین متن اجرا شود.
خانم چارانی، چه بخش‌هایی را خانم توکلی کارگردانی کردند و چه بخش‌هایی را شما؟
مژگان چارانی: من و خانم توکلی یک‌بار یک رفتاری انجام دادیم که آقای خزایی دید و گفت این را چند بار با هم تمرین کردید؟ می‌خواهم بگویم که ما خیلی با هم هماهنگ هستیم. یک بخش‌هایی از کار را خانم توکلی انجام دادند و یک بخش‌هایی را هم من. هر جا هم که با هم اختلاف‌نظر داشتیم به نفع اجرا کوتاه می‌آمدیم.
سپیده توکلی: ما هر چقدر که بیرون با هم دوستی نزدیکی داریم در پلاتو بسیار جدی هستیم.
آیا به نمایش‌های دفاع مقدس علاقه دارید؟ چون تم کار قبلی شما نیز تم دفاع مقدسی بوده است.
مژگان چارانی: کاملاً اتفاقی بود و هر دو متن هم به پیشنهاد آقای آبان اجرا شدند.
سپیده توکلی: هر دو متن، جنگ را یک جور دیگر بیان می‌کردند. متن خسته‌کننده و کلیشه‌ای نبود و آدم را به فکر فرو می‌برد. این سومین نقشی بود که عین هم بود و من داشتم آن را بازی می‌کردم.
مژگان چارانی: من می‌گویم در تمام نمایشنامه‌ها جنگ وجود دارد.
خانم قربانیان، نمایش "اسکرین شات" تقریباً تمام جوایز اصلی را از جشنواره تئاتر رضوی گرفت. طرح نمایش "اسکرین شات" چطور به ذهن‌تان رسید و چطور شد که خودتان تصمیم گرفتید آن را کارگردانی کنید؟
ندا قربانیان: من معمولاً متن‌های خودم را کارگردانی می‌کنم. از بین 16 یا 17 نمایشی که کارگردانی کرده‌ام، تقریباً 10 نمایش نوشته خودم بوده است. من دوست داشتم که یک نمایشنامه رئال بنویسم. من سال 94 نمایشنامه "ساده با تو با ترانه" را نوشتم که کاملاً رئال اجتماعی بود. قصه آن در مورد یک گروه موسیقی زیرزمینی بود که قصه را تبدیل به فیلمنامه کرده‌ایم و منتظر هستیم فیلم آن ساخته شود. پس از آن در دی‌ماه سال 96 نمایش "عموزاده‌ای از ناکجا" را در سالن انتظامی اجرا کردم که یک کار کاملاٌ فانتزی بود و هیچ ربطی به کار قبلی من نداشت. تماشاچی‌ها وقتی این دو کار را دیدند گفتند خوب است که می‌توانی هر دو نوع را کار کنی. من خودم نمایش "عموزاده‌ای از ناکجا" را از همه کارهای دیگرم بیشتر دوست دارم چون یک حرف گنده‌ای می‌زند. پس از آن تصمیم گرفتم که دوباره فضای رئال را تجربه کنم و دوباره سمت قصه رئال آدم‌های اطرافم و آدم‌های امروزی بروم. این‌طور شد که در "اسکرین شات" اتفاقاتی که به واسطه فضای مجازی می‌افتد، رابطه‌های نادرست، دروغ‌هایی که آدم‌ها به هم می‌گویند و قسم‌های دروغی که آدم‌ها با توسل به ائمه یا استفاده از احساسات دیگران می‌خورند را دست‌مایه کار قرار دادم. خیلی‌ها نمایش را دیدند و گفتند این کار اصلاً ربطی به کار مذهبی ندارد. ما وقتی اسم جشنواره رضوی را می‌شنویم فکر می‌کنیم با یک کار مذهبی روبرو هستیم، در حالی‌که "اسکرین شات" به‌ هیچ عنوان یک کار مذهبی نیست. ما فقط به این دلیل به جشنواره رضوی رفتیم که قصه نمایش دارد در مشهد مقدس اتفاق می‌افتد و دلیلش هم به خاطر قسم‌های دروغی است که شخصیت‌های نمایش به امام رضا (ع) می‌خورند و یا به خاطر آن مردی که خودش را جانباز معرفی کرده است و می‌رود از احساسات یک پیرزن نسبت به جنگ و امام رضا (ع) برای گرفتن رضایتش برای فروش خانه استفاده می‌کند. در واقع این قصه کلاژی است از چند قصه مختلف که من در اطرافم دیده یا شنیده بودم و یا زاییده تخیل خودم است. من قصه‌های رئال و اجتماعی را دوست دارم و دلم می‌خواهد از مشکلات آدم معاصر و اتفاقاتی که در اطرافم می‌بینم بگویم.
البته "اسکرین شات" شاید نمایه مذهبی نداشته باشد اما تئاتر دینی است و نشانه‌های تئاتر دینی را دارد. اگر این را در نظر بگیریم که می‌گویند تئاتر زاییده نمایش‌های دینی است و در یک دوره‌ای از آیین‌های دینی و مذهبی، ریشه گرفته و جلو آمده است، هر نمایش ریشه‌های دینی دارد اما "اسکرین شات" در زمره کارهایی قرار می‌گیرد که اصلاً نشانه‌های دینی دارد چون اگر ما اخلاقیات را هم زیرمجموعه تئاتر دینی بدانیم، "اسکرین شات" کاملاً دارد راجع به اخلاقیات و در بخشی راجع به سقوط اخلاقیات صحبت می‌کند. به هر حال "اسکرین شات" تئاتر دینی است.
ندا قربانیان: بله. تم اصلی قصه دروغ‌هایی است که آدم‌ها به هم می‌گویند. یک روزهایی وقتی آدم‌ها دروغ می‌گفتند خودشان شرمنده می‌شدند و عذاب وجدان می‌گرفتند اما در دنیای امروز دروغ گفتن یک چیز عادی شده است و ما وقتی به همدیگر دروغ می‌گوییم، آنقدر صادقانه دروغ می‌گوییم که گاهی خودمان هم باورش می‌کنیم. مردی که جانباز نیست خیلی راحت می‌گوید من جانباز هستم و ما تا لحظه آخر قصه فکر می‌کنیم با یک جانباز طرف هستیم. آدم امروز برای رسیدن به مقاصدش خیلی راحت دروغ می‌گوید. من چون زن هستم قطعاً در متونم ناگزیر دیدگاه زنانه دارم و در اکثر نمایشنامه‌هایم، محور قصه یک زن است. نمی‌گویم قصه‌های فمینیستی است. شاید فمینیستی‌ترین نمایشنامه‌ای که نوشته‌ام همین "اسکرین شات" باشد. قصه‌های قبلی‌ام شاید محوریتش زن باشد اما فمینیستی نیست. من دوست داشتم در مورد زنانی بنویسم که در جامعه امروزمان زیاد با آنها برخورد می‌کنیم؛ زن‌هایی که مطلقه هستند، ازدواج دوم می‌کنند و یا زود ازدواج می‌کنند و حالا به یک سنی رسیده‌اند که دوست دارند دیده شوند و احساس آزادی می‌کنند ولی اشتباه می‌کنند و کاری می‌کنند که مناسب‌ شان سنش نیست و این نهایتاً منجر به سقوط‌شان می‌شود. ما این آدم‌ها را در اطراف‌مان زیاد داریم. بعد همین آدم‌‌ها را به تکنولوژی‌هایی که دارند عذاب‌مان می‌دهند وصل می‌کنیم. آدم‌ها شاید نتوانند خیلی حرف‌ها را رودررو به همدیگر بگویند ولی با گوشی‌های موبایل با ارسال پیام بدترین چیزها را به همدیگر می‌گویند و از این پیام‌ها اسکرین شات گرفته می‌شود و سوءاستفاده صورت می‌گیرد و باعث سقوط آدم‌ها می‌شود.
البته آن وسیله گناه ندارد چون کسی که موبایل را به‌ وجود آورد و کسانی که الان موبایل می‌سازند، فضای مجازی را به‌ وجود نیاورده‌اند. موبایل یک وسیله‌ای بوده که قرار بوده به انسان کمک کند تا بتواند ارتباط ساده‌تر و سهل‌الوصول‌تری داشته باشد. من فکر می‌کنم نوع استفاده ما از موبایل اشتباه است وگرنه خود گوشی موبایل مرتکب خطایی نشده است.
ندا قربانیان: دقیقاً. اصلاً خود فضای مجازی هم چیز بدی نیست. ما خودمان از فضای مجازی استفاده می‌کنیم و تبلیغ کارمان را انجام می‌دهیم. اما اشتباهاتی که آدم‌ها انجام می‌دهند باعث می‌شود این نگاه بدبینانه نسبت به فضای مجازی به وجود بیاید.
آیا سخت نیست که هم می‌نویسید، هم بازی می‌کنید و هم کارگردانی؟
ندا قربانیان: اصلاً سخت نیست چون من عادت کرده‌ام. من همه کارهایم را هم نوشته‌ام، هم کارگردانی کرده‌ام و هم در آنها بازی کرده‌ام. یک روشی دارم که باعث می‌شود زیاد اذیت نشوم.
مژگان چارانی: باور بفرمایید این‌که یک نفر هم کارگردان باشد، هم بازیگر و هم نویسنده خیلی بهتر است. شاید یک سری اذیت‌ها و آسیب‌های کار کمتر باشد و بتوانید دقیقاً حرفی که می‌خواهید را بزنید.
باید این را هم در نظر بگیرید که چه کسی شما را از بیرون می‌بیند تا شما را هدایت کند؟ بازیگری ‌فریب دیگران و فریب خود است و ما خیلی از شب‌ها روی صحنه‌ رفته‌ایم و فکر کرده‌ایم بهترین بازی زندگی‌مان را کرده‌ایم اما وقتی از صحنه پایین آمده‌ایم، یا کارگردان نمایش یا بازیگران مقابل و یا تماشاگران به ما گفته‌اند که امشب خیلی بد بوده‌ای. خیلی از بزرگان نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی و حتی تئوریسین‌های تئاتر و سینما بارها گفته‌اند که اشتباه‌ترین چیز این است که یک کارگردان خودش بازی کند، یا نمایشنامه‌‌نویسی که کارگردانی و حتی کارگردانی و بازیگری بکند. من خودم بارها از آقای علی نصیریان شنیده‌ام که گفته صلاح است این کار را نکنید. ایشان گفته من خودم هم این کار را کرده‌ام اما مربوط به متنی بوده که اصلاً ضرورتش این بوده است. یکی از مسائلی که وجود دارد این است اکثر نمایشنامه‌نویس‌های ما فکر می‌کنند متن آنها وحی منزل است و اصلاً نباید کلمه‌ای از آنها کم شود و اصلاً به دراماتورژی اعتقاد ندارند و حتی حاضر نیستند متن را به استادشان نشان بدهند تا دراماتورژی کند. یا اگر یک گروه بخواهد متن آن آدم را کار کند می‌گوید حتی یک کلمه‌اش نباید جابجا شود، حتی اگر آن تغییر به نفع اجرا باشد. در این شرایط اگر آن نمایشنامه‌نویس بخواهد متن خودش را کارگردانی و بازیگری هم کند، طبیعتاً به هیچ نظری گوش نمی‌دهد و حس می‌کند یک کار بی‌نقص را روی صحنه برده است، در حالی‌که ما می‌بینیم آن کار جای خالی‌های زیادی دارد که پر نشده است و فقط در ذهن خلاق نمایشنامه‌نویس و کارگردان پر شده است نه در عمل. به همین خاطر خیلی از نمایشنامه‌نویس‌های بزرگ دنیا مثل آرتور میلر و تنسی ویلیامز هیچ‌وقت کارگردان نبوده‌اند. البته شما می‌توانید موضع بگیرید و بگویید یک سری از نمایشنامه‌نویس‌های موفق دنیا کارگردانی هم کرده‌اند و اتفاقاً کارگردان‌های بدی هم نبوده‌اند اما اگر بخواهیم واقعیت را در نظر بگیریم، نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی و بازیگری هر کدام یک حرفه و یک هنر هستند و وقتی شما این مجموعه را به صورت انفرادی ارائه می‌دهید ضریب اشتباه‌ و ضریب غرورتان زیاد می‌شود. ضمن این‌که ما الان در تئاترمان این معضل را هم داریم که دستیارهای کارگردان، دیگر دستیار کارگردان نیستند بلکه مدیر تولید هستند. قبلاً یک دستیار کارگردان یا مشاور در بحث فنی نمایش به کارگردان کمک می‌کردند اما الان بیشتر دارند کار تولیدی و کار تدارکاتی می‌کنند. یعنی ما یک آدم مفیدی به اسم دستیار کارگردان را هم از دست داده‌ایم. این‌جاست که می‌گویم اگر یک نفر هم کارگردان، هم بازیگر و هم نمایشنامه‌نویس است و کارش خوب در می‌آید واقعاً معجزه است!
ندا قربانیان: بله درست است. همان‌طور که شما می‌گویید هر کدام این‌ها شغل‌های جداگانه‌ای هستند. البته من طراح صحنه کارم هم بودم.
مژگان چارانی: اگر استانداردها وجود داشته باشد چه بهتر که هر شخصی جای خودش باشد ولی چون وجود ندارد آدم ترجیح می‌دهد در بخش‌های مختلف کارش مشارکت کند.
ندا قربانیان: دقیقاً. من برای کار خودم یک روشی دارم و روشم این است که منشی صحنه را به جای خودم روی صحنه می‌گذارم و بدون این‌که از او بازی بخواهم، میزانسن‌ها را می‌بندم و آنها را از بیرون می‌بینم و بعد وارد دل ماجرا می‌شوم. چند بار هم از تمرین‌های نمایش فیلمبرداری می‌کنم و فیلم‌ها را در خانه می‌بینم. یعنی سعی می‌کنم کار را از بیرون ببینم. اما همه این‌ها توجیه است. مشکل بزرگی که وجود دارد این است که ما در کرج تمرین می‌کنیم و من مجبور هستم گروه را از کرج ببندم تا عوامل نمایش دچار مشکل رفت و آمد نشوند اما یک معضل بزرگ که در کرج داریم معضل بازیگر است. ما در کرج بازیگر خوبی که روی صحنه از پس یک سری چیزها بر بیاید واقعاً نداریم. مخصوصاً در میان بازیگران خانم. ما بازیگران زیادی در کرج داریم اما تجربه‌شان برای روی صحنه بودن کم است. من در نمایش "اسکرین شات" ابتدا نقش مرضیه را بازی می‌کردم و خانم عباس‌زاده نقش نرگس را برعهده داشت. نقش مرضیه یک نقش راحتی برای من بود و برای خیلی از چیزهایش نباید تلاش زیادی می‌کردم اما دو ماه بعد از تمرین من و خانم عباس‌زاده احساس کردیم که انگار از لحاظ ظاهری من بیشتر به نقش نرگس و خانم عباس‌زاده به نقش مرضیه می‌خورد. این‌طور شد که نقش‌مان را با هم عوض کردیم. پیشنهاد خود خانم عباس‌زاده بود و من چون کارگردانی کار هم برعهده داشتم یک خرده برایم سخت بود که بخواهم نقش سنگین نرگس را بردارم ولی بعد از دو ماه تمرین نقش‌مان را عوض کردیم. من در نمایش‌های مختلف نقش اصلی زن را بازی کرده‌ام و چون این کار را چند بار انجام داده‌ام یک سری قلق‌هایش دستم آمده که چه‌کار باید بکنم تا هم به کارگردانی‌ برسم و هم به بازیگری. نمی‌گویم کاملاً موفق بوده‌ام چون قطعاً شما درست می‌گویید و اگر من در تمام شب‌های اجرا کارم را از بیرون ببینم قطعاً هر شب یک چیز جدید می‌بینم و به بازیگرانم می‌گویم و نمایش پخته‌تر می‌شود.
کاری که شما می‌کنید سه‌باره‌کاری است و باعث می‌شود متحمل خستگی بیشتری شوید، در حالی‌که اگر یک بازیگر مناسب در آن نقش بازی کند خستگی شما کمتر می‌شود و احتمالاً فکرهای خلاقانه‌ بیشتری به ذهن‌تان می‌رسد چون خستگی یک جاهایی جلوی خلاقیت را می‌گیرد.
ندا قربانیان: همین‌طور است. البته من عشق و وسوسه بازیگری را دارم. من قبل از این‌که نویسنده و کارگردان باشم، بازیگر بودم و کارم را با بازیگری شروع کردم و تعداد جایزه‌های بازیگری‌ام خیلی بیشتر از جایزه‌های نویسندگی و کارگردانی است. واقعاً نمی‌توانم از صحنه دور باشم.
دوست دارید دیده شوید؟
ندا قربانیان: من بازیگری را دوست دارم.
به هر حال نمایشنامه‌نویس دیده نمی‌شود.
ندا قربانیان: درست است.
حس دیده شدن در همه وجود دارد و طبیعتاً آدم‌ها در کار هنری و نمایشی هم اولین چیزی که انتخاب می‌کنند بازیگری است چون دوست دارند دیده شوند. به همین خاطر است که جوان‌ها بیشتر به سراغ بازیگری می‌روند، بعد کارگردانی و بعد نمایشنامه‌نویسی.
ندا قربانیان: من نمایشنامه‌هایم را خیلی دوست دارم و واقعاً عاشقانه می‌نویسم اما آن‌چه که شما می‌گویید درست است. متأسفانه الان فضای تئاتر ما بد شده است و وقتی قرار است یک نمایش روی صحنه برود دنبال بازیگر چهره می‌روند تا آن کار بفروشد و دیگر به خوب یا بد بودن کیفیتش کاری ندارند. به همین خاطر ما کم‌کار شده‌ایم. یک زمان این‌طوری نبود و مرتباً از ما کار می‌خواستند و ما همیشه سر کار بودیم و بازی می‌کردم. من آن موقع کارگردانی و بازیگری‌ام را جدا می‌کردم اما الان ما از لحاظ بازیگری کم‌کار شده‌ایم چون چهره نیستیم.

خانم چارانی و خانم توکلی، شما چطور توانستید بازی همدیگر را ببینید و کنترل کنید؟
مژگان چارانی: باور بفرمایید از همه کارها راحت‌تر بود.
واکنش مخاطبان چطور بود؟
مژگان چارانی: همه تعریف کردند و خود من هم این کار را دوست داشتم.
خانم توکلی، بیشتر دوست دارید کارگردانی کنید یا بازیگری؟
سپیده توکلی: هدف من بازیگری است. قبلاً هم علیرغم این‌که شهامت نداشتم روی صحنه بروم اما می‌دانستم اگر روی صحنه بروم اتفاق بدی رقم نمی‌زنم و می‌توانم یک چیز استاندارد را روی صحنه ببرم. در آن دوره هم نقش‌های زیادی به من پیشنهاد می‌شد اما دوست‌شان نداشتم و دلم می‌خواست اولین کاری که روی صحنه تئاتر انجام بدهم یک نقشی باشد که خیلی دوستش داشته باشم. این‌طور شد که نمایش "سوته‌دلان" را برای کار انتخاب کردم و سعی کردم در زمینه بازیگری و طراحی تمام افکار خودم را پیاده کنم چون می‌دانید در کارهای دیگر کارگردان‌ها این اجازه را به شما نمی‌دهند.
در نمایش "سوته‌دلان" هم موفق بودید؟
سپیده توکلی: من خودم راضی بودم و دوستش داشتم.
مژگان چارانی: واکنش‌های تماشاگران هم خوب بود و سالن کاملاً پر می‌شد.
در ادامه می‌خواهید کارگردانی را ادامه بدهید یا بازیگری؟
سپیده توکلی: هر دو را. وقتی می‌توانی یک کاری را با ایده‌آل‌های ذهنت ببندی و جلو بروی و از هیچ چیزش ناراضی نباشی، چرا این کار را نکنی؟
مژگان چارانی: جالب است بدانید یکی از کارگردان‌ها که قبلاً در نمایش‌های دیگر بعضی از کارهای ما را حذف می‌کرد و می‌گفت نباید انجام شود، وقتی آمد کار ما را دید گفت عالی بود! خب اگر نمایش "اوژاژ" را ایشان کارگردانی می‌کرد طبیعتاً دوباره آن صحنه‌ها را حذف می‌کرد و اتفاقی که باید می‌افتاد، نمی‌‌افتاد.
آیا این میزان انرژی که در کار خودتان به عنوان بازیگر می‌گذارید را در کار کارگردان دیگر هم می‌گذارید؟
سپیده توکلی: قطعاً اگر همه انرژی‌مان را نگذاریم، به خودمان ظلم می‌کنیم و خودمان تباه می‌شویم.
خانم توکلی، فکر می‌کنید چند سال بعد مثلاً در 25 سالگی که تا آن موقع تجربیات بیشتری را کسب می‌کنید و کارهای بیشتری را اجرا می‌کنید، هنوز روی این حرف‌تان که می‌گویید بازیگری و کارگردانی را توأمان می‌خواهید دنبال کنید، می‌ایستید؟
سپیده توکلی: فکر می‌کنم حداقل تا 25 سالگی پای حرفم می‌ایستم.
آیا تمایل ندارید نمایش غیر ایرانی انجام بدهید؟
مژگان چارانی: یکی از علاقه‌های شدید من کار غیر ایرانی است. من حتی عاشق "سیندرلا" جلال تهرانی هستم و خیلی دوستش دارم. ما به صورت تصادفی دو نمایشنامه راجع به جنگ کار کردیم. ما سرمایه‌دار نیستیم که بتوانیم متنی را گران‌ تهیه کنیم و نمی‌توانیم دستمزدی که غیر از گیشه باشد را بپردازیم، به همین خاطر کار برای ما محدودیت‌هایی دارد که حتماً در جریانش هستید.
خانم قربانیان شما چطور؟
ندا قربانیان: من سال‌ها قبل از متون نمایشنامه‌‌نویس‌های دیگر از جمله "مثل هیچ‌کس" به نویسندگی چیترا نادری و علی کوچکی و "یک شب اتفاق افتاد" را کار کرده‌ام اما از سال 89 فقط متون خودم را روی صحنه بردم. برای این کار دلیل هم دارم. یکی از دلایلش این است که من وقتی خودم می‌نویسیم و کارگردانی، بازیگری و طراحی می‌کنم، خیلی از هزینه‌هایم را کم می‌کند. من وقتی نمایش "اسکرین شات" را شروع کردم، با یک طراح صحنه صحبت کردم و ایشان گفت من 5 میلیون تومان می‌گیرم و طراحی صحنه می‌کنم. من دیدم نمی‌توانم از پس این هزینه بربیایم و به همین خاطر خودم طراحی صحنه کردم و خوشبختانه یکی از چیزهایی که در کار من خیلی مورد توجه قرار گرفت، طراحی صحنه کار بود. من از سال 74 تا به حال دارم کار تئاتر می‌کنم و پس از 24 سال سابقه کار اگر در یک نمایش خوب در حال بازی باشم ترجیح می‌دهم در کار خودم بازی نکنم یا حتی متون اشخاص دیگر را کار کنم. الان متن "اسکرین شات" را از من گرفته‌اند و دارند در مشهد کار می‌کنند و من هم هیچ دخالتی در آن نمی‌کنم و نمی‌گویم تفکرات من را در آن بیاورید یا نمایش را کم و زیاد نکنید. هر کاری دوست دارند می‌توانند انجام بدهند. مشکل این است که من به‌عنوان کسی که شغل اولم بازیگری است از لحاظ بازیگری بیکار می‌مانم. البته پیشنهادات زیادی به من می‌شود ولی پیشنهادهای خوبی نیست و من نقش‌های کلیشه‌ای و بد را بازی نمی‌کنم. من اگر در سال حتی در یک کار حرفه‌ای و خوب بازی کنم، اصلاً دیگر در کار خودم بازی نمی‌کنم اما وقتی پیشنهاد خوبی به من داده نمی‌شود تصمیم می‌گیرم لااقل در کار خودم بازی کنم.
خانواده‌تان در این سال‌ها چقدر به شما کمک کرده‌اند؟
ندا قربانیان: من سال 1380 با آقای محمود حقیری ازدواج کردم که ایشان در تمام کارهایم بازی می‌کنند و در نمایش "اسکرین شات" هم نقش جانباز را دارند. ایشان خودشان تئاتری و سینمایی هستند و بیشتر کار تصویر کرده‌اند. من تا قبل از سال 80 که مجرد بودم از سوی خانواده‌ام و مخصوصاً پدرم با مخالفت‌های زیادی مواجه می‌شدم و اگر با آقای حقیری ازدواج نمی‌کردم قطعاً الان تئاتری نبودم. آقای حقیری خیلی من را تشویق کردند و همیشه پشتم بودند. مشوق اصلی من برای این‌که نویسنده شوم ایشان بودند. متن‌هایی که می‌نوشتم را می‌خواندند و می‌گفتند چرا می‌ترسی این متن‌ها را ارائه بدهی؟ این جرئت را به من دادند که من متن‌های خودم را کار کنم. من یک پسر نوجوان 15-16 ساله دارم و وقتی پسرم کوچک بود خیلی برایم سخت بود که کار کنم و حتی سه سال کلاً کار نکردم ولی بعد دوباره همسرم بود که من را تشویق کرد. خوشبختانه همسرم همه جوره حمایتم می‌کند.
خانم چارانی شما چطور؟
مژگان چارانی: من تا قبل از ازدواج راحت می‌توانستم کار کنم ولی بعد از ازدواج باید ثابت می‌کردم که این کار درست و مقدس است و به همین خاطر یک تأخیری در کارم ایجاد شد. الان دارم کار می‌کنم و دیگر آن سختی‌های قبل را ندارم.
و خانم توکلی شما چطور؟
سپیده توکلی: من در سن کم وارد حرفه بازیگری شدم و خانواده‌ام خیلی تلاش کردند منصرفم کنند اما وقتی سماجت من را دیدند اجازه دادند کارم را انجام بدهم.
در دانشگاه هم می‌خواهید رشته بازیگری را ادامه بدهید؟
سپیده توکلی: من خیلی دلم می‌خواهد که وقتی پیر شدم به فکر دانشگاه بیفتم. من فکر می‌کنم تجربیاتی که آدم به شکل تجربی به دست می‌آورد او را چندین سال جلو می‌اندازد.
اما مطالعه لازم است!
سپیده توکلی: قبول دارم. اگر مطالعه هم در کنار تجربه اتفاق بیفتد خوب است. ترجیح من این است که تجربیات درست را یاد بگیرم و بببنم و بشنوم ولی ممکن است از یک جایی به بعد به دانشگاه بروم.
خودتان را چطور به خانواده‌تان اثبات کردید؟
سپیده توکلی: آمدند کارم را دیدند و به خاطر پافشاری و اصراری که داشتم رضایت دادند کار کنم. مخالفت زیادی هم نداشتند ولی خب مثلاً می‌گفتند این چه کاری است؟ شاید از یک جایی به بعد گفتند سپیده در بازیگری اصرار دارد پس بهتر است حمایتش کنیم. من بیشترین حمایت از سمت خانواده را از سمت خانم چارانی داشتم. ایشان عروس خانواده ما هستند.
ندا قربانیان: من فکر می‌کنم هر چقدر هم که خانواده پشت من باشند، به هر حال من یک خانم متأهل هستم که جدای از نویسندگی، کارگردانی و بازیگری، وظایفی در قبال بچه و خانواده‌ام دارم. من خسته از سر کار به خانه برمی‌گردم و شروع به پختن غذا می‌کنم. خیلی از آقایان این مسائل را نمی‌دانند و ما را بی‌رحمانه قضاوت می‌کنند. من زنی هستم که همیشه در خانه سعی کرده‌ام همه چیز سر جایش باشد و هیچ بهونه‌ای برای کسی وجود نداشته باشد. ما با این سختی‌ها کار می‌کنیم، آن هم در جامعه‌ای که واقعاً جامعه زن‌ستیزی است. متأسفانه ما کارگردان‌های بزرگی را داریم که واقعاً زن‌ستیز هستند و وقتی می‌بینند یک زن دارد کار می‌کند، عصبی می‌شوند و موضع می‌گیرند. من وقتی کتابم چاپ شد آن را به یک عده از دوستان تقدیم کردم و خیلی‌ها از جمله آقای شهرام کرمی، آقای سعید اسدی و خود شما به بنده گفتید کتاب را برای ما امضاء کن که من وقتی این را شنیدم واقعاً شرمنده شدم. اما مثلاً یک دوست دیگر که کارگردان بزرگی هم هستند کتاب را از من گرفتند و روی میز پرت کردند و رفتند! این مسائل هم برای ما وجود دارد. حتی زمزمه‌هایی بود که می‌گفتند مگر انجمن نمایش جای زن است؟! می‌گفتند من نباید باشم. ما با تمام این مشکلات می‌جنگیم و سختی‌هایش را تحمل می‌کنیم تا بتوانیم باشیم. من کاری جز تئاتر بلد نیستم. من لیسانس میکروبیولوژی دارم اما علاقه‌ام نبوده است. من برای رشته نمایش قبول شدم اما خانواده‌ام اجازه ندادند این رشته را بخوانم. الان بعد از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌ام که من دوست دارم به دانشگاه بروم و فکر می‌کنم خانم توکلی هم قطعاً یک روز به این نتیجه می‌رسد که باید در دانشگاه هم تحصیل کند. من الان دارم کارگردانی سینما می‌خوانم و حالم خوب است. می‌خواستم بگویم سختی‌ها برای ما وجود دارد. من واقعاً از برخی دوستان دلخورم که چرا درک نمی‌کنند و ما را اذیت می‌کنند. در رأس آنها هم اداره ارشاد کرج است.
مژگان چارانی: من می‌خواستم تمام چیزهایی که خانم قربانیان گفتند را بگویم. پس از اجرا به خانه می‌رویم و تا ساعت چهار نیمه شب خانه را تمیز می‌کنیم ولی فردای آن روز می‌‌بینیم که خانه منفجر شده است. من برای نمایش "اوژاژ" مجبور بودم بیدار بمانم و تبلیغ هم انجام بدهم چون کسی که قرار بود تبلیغ کار ما را انجام بدهد کار را نیمه رها کرد و من خودم مسئولیت تبلیغات را برعهده گرفتم.

در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
ندا قربانیان: انتظار ما به‌عنوان یک خانم این است که نسبت به کار ما موضع وجود نداشته باشد. واقعاً نمی‌خواهم غلوکنم ولی از جانب بعضی آقایان در مقابل موفقیت یک خانم موضع وجود دارد. حتی برخی از خانم‌ها هم وقتی می‌بینند شما موفق شده‌اید با شما قهر می‌کنند.
مژگان چارانی: من انتظار دارم که از ما حمایت شود. اگر بخواهد همین‌طوری پیش برود از نظر معیشتی به سختی می‌خوریم و امکان دارد که دیگر نباشیم تا کار انجام بدهیم. حداقل مخاطبان ما را حمایت کنند و هنردوستان کرج بیایند کار ما را ببینند. بخش اداره ارشاد و یا شهرداری می‌توانند در زمینه تبلیغات به ما کمک کنند و سالن‌های تئاتر کرج را معرفی کنند. اگر دوست داشته باشند می‌توانند این کار را انجام بدهند. یعنی کاری نیست که نتوانند انجام بدهند.
سپیده توکلی: به نظر من اگر حمایت نکنند ایرادی ندارد ولی حداقل سد نسازند. نه حمایت کنند و نه جلوی آدم را بگیرند و آدم را اذیت کنند و آزار بدهند. ما به این قانع شده‌ایم. اگر یک شخصی روبه‌روی آدم بگوید که من از تو خوشم نمی‌آید بهتر از این است که پشت سر آدم حرف بزند.
ندا قربانیان: من از وقتی که وارد انجمن نمایش شدم دیگر نتوانستم در کرج کار کنم. آدم آنقدر درگیر می‌شود که نمی‌تواند کار کند. من حتی از جیب خودم برای انجمن هزینه کرده‌ام. متأسفانه تا دو سال پیش هیچ کمک هزینه‌ای به گروه‌های نمایشی نمی‌دادند و معلوم نبود که پول‌ها کجا می‌رود. از زمانی که ما آمدیم انجمن به تمام گروه‌هایی که اجرا می‌روند کمک هزینه می‌دهد و تمام مدارک آن نیز موجود است. سالانه 15 میلیون تومان بودجه بابت حمایت از گروه‌های ثبت شده به حساب انجمن نمایش واریز می‌شود، منتها ما فقط از گروه‌های ثبت شده حمایت نمی‌کنیم. این پول بین گروه‌هایی که در طول سال اجرا می‌روند تقسیم می‌شود. رقم سالیانه 15 میلیون تومان فاجعه است ولی باز هم ما به همان رقم راضی هستیم چون یک جایی از کار ما را می‌گیرد. وقتی می‌بینند که ما داریم سالم کار می‌کنیم یک عده جلوی راه ما سنگ می‌اندازند و می‌گویند این انجمن بی کفایت است. یک دوستانی به حراست اداره کل ارشاد البرز می‌روند و اطلاعات نادرست و دروغ راجع به انجمن نمایش می‌گویند. ما می‌خواهیم به گروه‌های تئاتری کمک هزینه بدهیم چون می‌دانیم همین کمک هزینه کم هم می‌تواند به گروه‌های تئاتری کمک زیادی کند. هیچ‌کدام از انجمن‌های قبلی این کار را انجام نداده‌اند. من و سینا شفیع خودمان تئاتری هستیم و از جنس بچه‌ها هستیم.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/209416/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ویژگی های افراد خجالتی و چگونگی ترک خجالت

5 راهکار برای تقویت حافظه

افسردگی چیست؟

چگونه نه بگوییم؟

نوروسایکولوژی کیست؟

4 دمنوش گیاهی برای آرامش اعصاب

اختلال وحشت خواب: تعریف، علل، علائم و درمان

بحران سی سالگی

10 راهکار عملی برای کنترل خشم

گوش دادن فعال چیست و چه مزایایی دارد؟

اختلال مبدل پوشی

خشونت خانگی چیست و انواع آن کدامند؟

تاثیر گرما بر خلق و خو و پرخاشگری

با مزاحمت خیابانی چگونه برخورد کنیم؟

علت ایجاد حس تنفر از فرزند

تابو چیست؟ اهداف تابو کدامند؟

عقده ادیپ چیست؟ انواع و راه های درمان عقده ادیپ

سوگیری شناختی چیست و چه مسائلی باعث سوگیری می‌شوند؟

چطور با یک فرد معلول رفتار کنیم؟

بیش فعالی چیست ؟ علائم ، دلایل و درمان آن کدامند؟

عقدهٔ الکترا چیست و چگونه حل می شود؟

راه های تقویت بهره ی هوشی

قانون باور چیست و آیا می توان آن را تغییر داد؟

سندروم دیوژن چیست و چگونه درمان می شود؟

اختلال حافظه تکرار پنداری

تکنیک ای اف تی چیست و مراحل آن کدامند؟

سندرم استکهلم چیست و چگونه درمان می شود؟

توهم کوتارد چیست و علائم و درمان آن چه چیزی است؟

علائم و روش های درمان سندروم استندال یا سندرم فلورانس

ضد افسردگی های سه حلقه ای

توهم کاپگراس چیست؟

سایکومتریست چگونه کار می کند؟

رفتار تکانشی چیست و چگونه درمان می شود؟

فروپاشی عصبی چیست و چه علائمی دارد؟

اختلال دیس تایمی یا افسرده خویی چیست ؟ علل ، علائم و درمان آن

با بیمار در حال مرگ چگونه باید رفتار کرد؟

درباره اتانازی چه می دانید؟

آزار و اذیت خیابانی چیست و چگونه با آن رفتار کنیم؟

توهم فرگولی چیست؟ علل و درمان آن

فردگرایی چیست و شیوع فردگرایی در میان افراد جامعه

افسردگی غیر معمول یا آتیپیک

سندروم بیت المقدس چیست؟

آشنایی با خصوصیات زنانی که تیپ شخصیت مردانه دارند

آدم های پرتوقع چه ویژگیهایی دارند و چگونه باید با آن‌ها رفتار کرد؟

اختلال افسردگی اساسی چیست؟ دلایل و درمان آن

بیماری وسواس فکری OCD

بی اشتهایی عصبی چیست و چگونه درمان می شود؟

چگونه به شخصی بگویید که بوی بد دهان یا بدن دارند

آگورافوبیا یا ترس از فضای باز چیست؟ علل و درمان

بی‌گوشی‌هراسی (نوموفوبیا)