سارا نوروزی: برای تهیه آییننامه اجرایی نمایشگاههای مد و لباس با تمام مراجع تقلید مکاتبه کردیم / روایت سارا نوروزی از نخستین روزهای دولتی شدن مد
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو - عطیه پژم - سارا نوروزی از چهرههای فعال در عرصه مد و لباس میگوید برای به تصویب رساندن قانون ساماندهی مد و لباس از نگارش آئیننامهها تا مکاتبات با دستگاههای مختلف، پروسه پردردسر و مشکلی پشت سر گذاشته شده است.
سرویس مد و لباس هنرآنلاین: سارا نوروزی هنرمندی است که در تمام سالهای دولتی شدن مد از نوشتن بندهای آئیننامههای اجرایی تا تصویب قانون ساماندهی مد و لباس کشور در کنار مدیران منصوب در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد ملی مد و لباس حضور داشته است.
او در دهه اخیر از عضویت در شوراهای سیاستگذاری تا داوری و مدیریت کمیتههای هماهنگی رویدادهای متعدد حوزه مد و لباس به نقشآفرینی پرداخته و حرفهای خواندنی بسیاری از نخستین روزها و ماههای دولتی شدن مد برای خوانندگان این مطلب دارد.
مشروح گفتوگوی هنرآنلاین با سارا نوروزی را در ادامه بخوانید:
خانم نوروزی، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگویید.
از بچگی به مبحث مد و لباس علاقه داشتم. آن موقع تصاویر هنرپیشهها روی کارتها پخش میشد و من علاقه زیادی داشتم که آنها را طراحی و کپی کنم. من در کنکور هنر شرکت کردم و در همان سال اول رتبه 30کنکور را آوردم. یکی از دوستانم که یک سال زودتر از من در کنکور هنر شرکت کرده بود برای من از رشته طراحی لباس تعریف کرد که چقدر رشته جذاب و خوبی است و من نیز به همین خاطر راغب شدم تا در این رشته تحصیل کنم. ازآنجاییکه یکی از خواهرانم باستانشناس است و دیگری مرمتگر، همیشه در خانه ما یک کتابخانه مفصل از رشتههای هنری وجود دارد. مثلاً یادم است آن موقع کتاب "تاریخ پوشاک" نوشته آقای جلیل ضیاءپور که ارزندهترین کتاب در حوزه تاریخ لباس است در کتابخانه خانه ما وجود داشت. اساساً به همین خاطر بود که من در همان سال اولی که کنکور دادم بدون شرکت در کلاسهای کنکور در دانشگاه شریعتی در رشته طراحی لباس پذیرفته شدم. در طراحی سرعت عمل زیادی داشتم و بسیار علاقهمند بودم. شاید مثلاً بعضی شبها بیدار میماندم و 40 طرح میزدم. من عاشق این کار بودم و خسته نمیشدم. رشته طراحی لباس به دو ابزار نیاز دارد؛ نخست این که باید قدرت تجسمی ذهنتان بالا باشد و دیگر این که باید دست قوی داشته باشید. نقاشی نیست که ساعتها بنشینید سایهپردازی کنید، بلکه این کار یک کار تصویرسازی است. تصویرسازی یعنی شما در مدت زمان کوتاه بتوانید یک تصویر از یک لباس زیبا را بر تن یک مانکن نشان بدهید. تصویرسازی با نقاشی تفاوت زیادی دارد.
وارد دانشگاه شدم و از همان دوره دانشجویی شروع به کار کردم. حتی خود همکلاسیهایم به من پیشنهاد کار میدادند. مثلاً یکی از دوستانم میگفت دایی من نمایندگی یکی از شرکتهای آمریکایی را دارد و از تو میخواهیم که طراحی لباس فرم آنها را انجام بدهی. من چون درگیر درس بودم دوست نداشتم شاغل شوم ولی همان موقع به من پیشنهاد کار میدادند. تقریباً یک ترم مانده به آخر دستیار طراح لباس خانم دکتر خوشنویسان شدم که تجربیات خوب و ارزندهای در کنار ایشان به دست آوردم. آن موقع یک اداره به نام اداره طراحی صحنه و لباس وجود داشت که کار طراحی صحنه و لباس یک سری از نمایشهای راهیافته به جشنواره تئاتر فجر را انجام میداد. من ابتدا بهعنوان دستیار خانم خوشنویسان کار میکردم و بعد که کمی شناختهتر شدم بهطور مستقل فعالیت میکردم. در کنار آن کارها در موسسههای آموزش هنری هم تدریس میکردم. سال 86 بود که من در دبیرخانه دوسالانه طراحی پارچه و لباس مشغول به کار شدم. دوسالانه یک کار پروژهای بود. وقتی پروژهام تمام شد و خواستم از آنجا بروم، مدیرمان من را صدا کرد و گفت دولت به وزارت ارشاد دستور داده که پیگیر راهاندازی دبیرخانه کارگروه ساماندهی مد و لباس باشد، آیا شما تمایل دارید که در این زمینه نیز با ما همکاری کنید؟ من هم پیشنهاد ایشان را پذیرفتم. بعد ایشان شماره آقای حسینزاده را به من دادند و گفتند شما باید با این آقا هماهنگ کنید. آقای حسینزاده یکی از مشاوران آقای احمدینژاد بود و یک آدم نخبه بود. ایشان در کارشان جدیت زیادی داشتند و دلسوزانه کار میکردند. اتفاقاً من هم از سبک کاری ایشان خوشم آمد چون خودم هم دوست داشتم که در حوزه مد و لباس یک سری تغییر اساسی به وجود بیاورم.
آن موقع چیزی به نام دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس وجود نداشت؟
در واقع آقای حسینزاده بهطور غیرمستقیم اولین دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس بودند. یکی از کارهایی که ایشان انجام میداد آییننامههای اجرایی بود. مثلاً مینوتهایی تهیه میکردند و برای من هم میفرستادند و میگفتند هر تغییراتی که فکر میکنید باید اعمال شود را بنویسید. من نیز همان آییننامهها را برای تکتک نمایندهها میفرستادم. ما در هر ارگانی یک نماینده داشتیم. یک سری از ارگانها، ارگان اصلی بودند ولی یک سری ارگانها، ارگانهایی بودند که عضو رسمی کارگروه نبودند، بلکه عضو غیررسمی بودند. آنها ارگانهایی بودند که در مقوله مد و لباس نظر داشتند ولی قانون آنها را پیشبینی نکرده بود. ما برای هر قانونی باید نظر تکتک نمایندهها را میپرسیدیم. واقعاً پروسه پردردسر و مشکلی بود. یادم است که آن موقع فشار زیادی به من وارد میشد. با بسیاری از جاهایی که تماس میگرفتیم علاقه به همکاری نداشتند. کارمندها هم به آنجا نمیآمدند چون ما امکانات نداشتیم. ما یکی دو سال اصلاً اتاق مختص مد و لباس نداشتیم. آن زمان مد و لباس را تبلیغ میکردند. یک عده را طمع برداشته بود که بیایند در این حوزه سرمایهگذاری کنند. من در آنجا تکوتنها بودم. هر کارمندی هم که میآمد وقتی جدیت آقای حسینزاده را میدید کار را رها میکرد و میرفت. بهجرئت میگویم 95 درصد از قوانینی که الآن در حوزه مد و لباس وجود دارد در زمان مدیریت آقای حسینزاده وضع شد. ایشان کارهای زیادی انجام دادند. متأسفانه در سیستم دولتی ما یک مدیر باید فعالیتهایش را توی بوق و کرنا کند تا همه فکر کنند او یک کاری انجام داده است. جالب است که وقتی ایشان رفت همه گفتند او اصلاً کاری نکرده است. یک عده گفتند خوب شد که از دست او راحت شدیم. من یادم است آن موقع هیچکدام از زیرمجموعههای هنری وزارت ارشاد در خصوص مالکیت معنوی آثار پیشقدم نشده بودند ولی ما یک آییننامه اجرایی نوشتیم که ارگانهای عضو کارگروه بهصورت مشخص چه وظایفی دارند. آن چیزی که در قانون مد و لباس گفته بودند بسیار کلی بود. مثلاً گفته بودند که وزارت بازرگانی وظیفه حمایت از عرضهکنندگان پوشاک را دارد، اما در مورد این که چگونه باید حمایت کند توضیحی نداده بودند ولی ایشان آمد همه اینها را ریزبهریز نوشت و نظرات ارگانها را پرسید. از نیمه دوم سال 86 تا سال 89 تمام این آییننامهها نوشته شدند.
یکی از مشکلاتی که تمام دستگاههای ما با آن درگیر هستند این است که کارهای ما مبنای پژوهشی ندارد و اگر کسی به لحاظ زیربنایی و پژوهشی بخواهد روی یک مقوله سرمایهگذاری کند و از دانش خودش در آن بخش استفاده کند به قول شما انگار هیچ کاری انجام نداده است چون همه آن چیزی را میبینند که ویترین میشود، در صورتی که در خارج از ایران اینطور نیست. کشورهای توسعهیافته روی بخش پژوهش نیز سرمایهگذاری زیادی انجام میدهند.
اتفاقاً یکی از کارهایی که آقای حسینزاده انجام داد پروژههای پژوهشی خوب بود. مثلاً یکی از این پروژهها، بررسی پارکهای فناوری در کشورهای در حال توسعه بود. آن پروژه، پروژه بسیار قشنگی بود. کارهای آقای حسینزاده بر مبنای کارهای پژوهشی بود. ایشان اعتقاد داشتند که کار اجرایی، کاری است که بر مبنای کار پژوهشی سوار میشود. یعنی تا زمانی که زیربنا درست نشود روبنا درست نخواهد شد. زمانی که آقای شاهآبادی آمدند بیشتر روی کارهای اجرایی تأکید داشتند. آقای حسینزاده اعتقاد داشتند که این پروسه باید طی شود و ما آسیبشناسی کنیم تا ببینیم نقطه قوت و ضعف ما چیست. آن موقع هر کسی وارد عرصه مد و لباس نمیشد چون محدودیتهای زیادی وجود داشت.
واقعاً زمان برد تا یک سری تابوها شکسته شد. به هر حال نقش مؤثر کارگروه ساماندهی مد و لباس هم غیرقابلانکار است.
زمانی که در آن اداره بودم یک خانمی با من تماس گرفت و گفت من در فلان وزارت خانه کار میکنم و حالا به خاطر پوشیدن یک لباس سفید دارند من را اخراج میکنند. آن خانم میگفت من شنیدهام در وزارت ارشاد دارد چنین کارگروهی راه میافتد که میخواهد هنجارهای اشتباهی که تاکنون رایج بودهاند را از بین ببرد، به نظر شما من بر چه اساسی میتوانم از حق خودم در برابر مسئولین آنجا دفاع کنم؟ من قانونها را برای آن خانم فرستادم. ما برای تهیه آییننامه اجرایی نمایشگاههای مد و لباس که در زمان آقای حسینزاده تصویب شد با تمام مراجع تقلید مکاتبه کردیم و نظر آنها را گرفتیم. برای این کار یک ماه وقت گذاشتم ولی کار لازمی بود.
به هر حال همه این سؤالها باید پرسیده میشد و جایی تجمیع میشد که شما بعدها با استناد به آن قانون بتوانید از عملکرد اجرایی دفاع کنید.
ما در نمایشگاههای مد و لباس از نماینده تمام جاهایی که بهگونهای با برگزاری جشنواره ارتباط داشتند دعوت کردیم. آن موقع کلمههای فشن را فیلتر میکردند ولی الآن اینطور نیست.ما از زمانی که آقای کشاورز آمد وارد مقوله اجرایی شدیم. نمایشگاههایی که آقای کشاورز برگزار میکرد موردپسند مسئولین ردهبالا قرار میگرفت. یادم است اولین نمایشگاهی که آقای کشاورز برپا کرد آقای حداد عادل برای بازدید به نمایشگاه آمدند و من برای ایشان توضیح میدادم. ایشان هم خیلی خوششان آمد. من به ایشان گفتم که بسیاری از هنرمندان ما مشکل مالی دارند چون ما در حوزه مد هنوز بودجهای به آن معنا نداریم. شاید باورتان نشود آن موقع بودجهای برای مد و لباس مصوب نکرده بودند. آقای عادل در همانجا گفتند اولین کاری که ما انجام میدهیم این است که در مجلس برای شما بودجه تصویب میکنیم. میخواهم بگویم که ما امکانات بسیار کمی داشتیم. یک فضای محدود به ما داده بودند که ما حتی قابلیت دریافت آثار هنرمندان را هم نداشتیم و با مشکل مواجه بودیم. آقای حداد عادل در همان بازدید قول دادند که بودجه تصویب کنند. وقتی بودجه تصویب شد، آقای سهرابی جایگزین آقای کشاورز شد. کلیه کارهای اولین جشنواره مد و لباس فجر را آقای کشاورز انجام داد ولی آن جشنواره در زمان مدیریت آقای سهرابی برگزار شد.
طرح جشنواره مد و لباس فجر را اولین بار من ارائه دادم. آن موقع حوزه مد و لباس هنوز برای هنرمندان خوب جای نیفتاده بود. یک روز ما داشتیم با مدیران صحبت میکردیم چه جشنوارهای برگزار کنیم که دهانپرکن و مطرح باشد که من گفتم در حال حاضر مطرحترین جشنواره کشور، جشنواره فجر است. گفتم خوب میشود که ما بیاییم همین کار را برای مد و لباس هم انجام بدهیم و جشنواره مد و لباس فجر را برگزار کنیم. کار مد و لباس وقت زیادی از من میگرفت. زمان آقای کشاورز چهار جشنواره نظیر جشنواره نیاوران، جشنواره مد و مانتو و جشنواره حجاب را برگزار کردیم. من برای اولین جشنواره حجاب پرسان پرسان میرفتم تولیدکنندگان چادر را پیدا میکردم و همه آنها را در یکجا جمع میکردم که در بازخوردها میدیدم آن جشنواره با استقبال بسیار خوبی مواجه میشود. در حال حاضر پُرفروشترین بخش نمایشگاه قرآن، غرفه حجاب است. بسیاری از خانمها در آن نمایشگاه حضور پیدا میکنند که فقط چادر بخرند. آن موقع علما و افراد مذهبی میگفتند که چادر رنگی نباید جزو چادرهای اجتماع خانمها محسوب شود. از طرفی یک عده چنین چادرهایی را تولید میکردند. به همین خاطر ما آمدیم جایی را به نگارخانه اختصاص دادیم که در آن نگارخانه فقط چادر میزبان یا همان چادر رنگی تولید میکردند.
اولین بودجهای که کارگروه گرفت چقدر بود؟
یادم است آقای حداد عادل گفتند من یک میلیارد تومان بودجه به شما اختصاص میدهم. البته بودجه مد و لباس دو سه سال بعد مصوب شد و آنها یک میلیارد تومان را از بودجه جاهای دیگر به ما اختصاص میدادند. زمانی که ما بودجه مد و لباس نداشتیم آقای افضلی در موسسه توسعه هنرهای معاصر از ما حمایت میکردند. آقای افضلی و آقای شاهآبادی واقعاً از ما حمایت زیادی کردند. بعد آقای شاهآبادی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند و آقای حجتالاسلام مهدی سیف جمالی را بهعنوان مدیرعامل بنیاد ملی مد و لباس منصوب کردند. پس از آن هم آقای قبادی آمدند. آقای قبادی هم مدیر اجرایی بسیار خوبی بودند. اتفاقاً آن سالهای اولی که ما کار میکردیم رسانهها بسیار بیشتر به موضوع مد و لباس میپرداختند. ما زمان مدیریت آقای حسینزاده با تمام رسانهها مکاتبه کردیم که هر رسانهای باید بخش مد و لباس داشته باشد.
رسانههای آن زمان شاید به اخبار مد و لباس بها میدادند ولی صفحه تخصصی نداشتند.
رسانهها در اواخر دهه هشتاد آمدند یک صفحه اختصاصی برای مد و لباس درست کردند ولی آنها خوراک نداشتند. کارهایی که انجام میشد کارهای زیرزمینی بود.
در این سالها هیچوقت کارمند وزارت ارشاد نشدید؟
من 10 سال کارمند قراردادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم. در این سالها حکمهای مختلفی برای من زدند. من در همه این جشنوارهها مدیرکل کمیته هماهنگی بودم. یعنی صفرتا صد همه کارها را ما انجام میدادیم. سال گذشته هم داور جشنواره مد و لباس فجر بودم. یک ماه پیش هم جزو عضو شورای سیاستگذاری جشنواره لباس عاشورایی بودم. یکی از کارهایی که آن موقع در حوزه مد و لباس انجام دادیم این بود که با دانشگاههای علمی کاربردی و سایر دانشگاهها مکاتبه کردیم تا امکان راهاندازی رشته مد و لباس در مقاطع بالاتر فراهم کنند. ما در وزارت علوم هم نماینده داشتیم و این کارها را از طریق نمایندههایمان انجام میدادیم. میخواستیم تدبیری اندیشه شود که امکان تحصیل رشته مد و لباس در مقاطع بالاتر فراهم شود. مثلاً در حوزه علمی کاربردی گفتیم یک کاری کنیم که این بندهایی که برای حوزه مد و لباس کشور مصوب کردهاند در دروس دانشگاهی دیده شوند. شاید در گذشته خط فکری دانشگاهها چندان حوزه مد و لباس ایرانی نبود و به همین خاطر ما گفتیم بهطور مشخص بیاییم المانهای هنر ایرانی اسلامی را به دروس دانشگاهی بیاوریم. ما با دانشگاههای علمی کاربردی، آزاد و دولتی مکاتبه کردیم که از بین آنها دانشگاه علمی کاربردی اعلام آمادگی کرد که ما میتوانیم با شما همکاری کنیم. ما در دانشگاه علمی کاربردی یک سری جلسات برگزار کردیم و در همان جلسات آمدیم یک سری دروس لازم را مطرح کردیم. من کارهای اجرایی زیاد انجام دادهام. در حال حاضر بیشتر تدریس میکنم ولی کار اجرایی هم انجام میدهم. مثلاً یک ماه دیگر در جشنواره "بستاک"، کارگاه آموزشی دارم. در جشنواره "گوهر زیبایی" هم که در پارک آبوآتش برگزار شد کارگاه طراحی لباس با الهام از مناظر طبیعی پارک آبوآتش داشتم.
در حال حاضر کار طراحی لباس هم انجام میدهید؟
خودم بهطور مستقل برند ندارم ولی گاهی برای دوستانم که مزون دارند طراحی لباس میکنم. در حال حاضر چهار روز من از صبح تا شب پُر است و فرصت چنین کارهایی ندارم. با این حال در برنامههایم وجود دارد که در این زمینه هم یک کاری انجام بدهم. احساس میکنم مبانی نظری و مبنای تئوری کار طراحی لباس بسیار گسترده است. شما وقتی وارد الگوسازی میشوید میبینید که الگوسازی خودش یک دنیا است. آموزش طراحی لباس یک دنیای بسیار جذاب و گستردهای دارد. در سالهای اخیر کتابهای بسیار خوبی در حوزه الگوسازی، مولاژ و طراحی لباس روانه بازار شده است. واقعاً فضای حوزه مد و لباس شکوفا شده است. حالا علت آن نمیتواند صرفاً کارگروه ساماندهی مد و لباس باشد. من فکر میکنم علت عمده شکوفا شدن فضای حوزه مد و لباس این است که از طریق شبکههای اجتماعی، فضاهای ارتباط تبادل علم در کشور ما فراهم شده است. احساس میکنم مردم در سالهای اخیر به فرهنگ و هنر خودشان بسیار علاقهمند شدهاند. چند سال پیش کمتر کسی از هنر هخامنشی چیزی میدانست ولی الآن بچه هفت ساله هم میداند هنر هخامنشی چیست. یا مثلاً در گذشته کسی با لباس محلی در مهمانی رسمی حاضر نمیشد ولی الآن یک عده هستند که این کار را انجام میدهند. فکر میکنم ایرانیها از نظر فکری یک جهشی پیدا کردهاند و به همین خاطر باعث شده که به فرهنگ و هنر گذشته خودشان علاقهمند شوند. مد هم دارد رسالت رسانهای بودن خودش را پیدا میکند. در هر صورت من فکر میکنم آقای قبادی زحمات ارزنده و ارزشمندی کشیدند. آقای قبادی خودشان هم در انتخاب آثار نظر داشتند و یکی از چیزهایی که در دوران مدیریت آقای قبادی به آن توجه شد رنگبندی لباسها بود. در گذشته میدیدیم طرحهایی که تأیید شدهاند همه به سمت لباسهای تیره رفتهاند ولی آقای قبادی با قدرت جلوی داوران ایستاد و گفت شما باید مقوله رنگ را در اولویت قرار بدهید. زمانی که در معاونت هنری بودم یادم است از طرف سازمان بازرسی کل کشور یک نامه به ما دادند که شما در این زمینهها نقض قانونی دارید، اما حوزه مد و لباس تنها حوزهای بود که هیچ ایرادی به آن گرفته نشده بود. مدیران مد و لباس ما در این سالها واقعاً خوب کار کردهاند. اگر میبینیم که نمایشگاهها چندان رنگ و بوی امروزی ندارند ارتباطی به مدیریتها ندارد، بلکه به هنرمندان مربوط میشود که چرا هنرمند نمیخواهد کارش را ارائه بدهد. جشنواره مد و لباس فجر در نزدیکیهای عید برگزار میشود. یک هنرمند در روزهای نزدیک به عید بیشترین آمار فروش را دارد. هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی و نمایشی میتوانند در طول سال کار کنند ولی ما در حوزه مد و لباس دورهای داریم که دوره طلایی هنرمندان ما است و هنرمندان در آن دوره سرشان بهشدت شلوغ میشود که آن دوره هم دوره روزهای نزدیک به عید است. به نظر من یکی از دلایلی که شاید نمایشگاههای مد و لباس ما چندان مطلوب نیستند به خاطر این است که تمام هنرمندان مد و لباس ما آن روزها سرشان شلوغ است. واقعاً میخواهند که حضور داشته باشند ولی نمیتوانند بیایند. من احساس میکنم وقتی طراحان حوزه مد و لباس با حوزه اقتصاد درگیر میشوند از حوزه هنری فاصله میگیرند. ذات هنرمند این است که اثر هنری خودش را حتی اگر پولی هم از آن طریق به دست نیاورد به نمایش بگذارد، اما در حوزه مد و لباس یک عده هستند که میگویند چرا ما باید متضرر شویم؟ در حالی که اگر یک هنرمند واقعاً همت و خلاقیت داشته باشد نباید از دزدیده شدن دو تا از آثارش بترسد، بلکه باید بگوید من آنقدر خلاق هستم که میتوانم دو تا طرح بدهم ارائه بدهم. در حوزه مد و لباس کمی این تنگنظریها وجود دارد.
بهطور کلی هویت ما ایرانیها در حوزه پوشش خیلی هویت پررنگی است. حتماً میدانید در زمانی که هنوز هیچ قومی شلوار نمیپوشیده است، ایرانیها شلوار میپوشیدهاند. ما اگر لباسهای تمام اقوام قدیمی را بررسی کنم، هر قوم و هر ملیتی در لباسش یک ساختار دارد. سیلوئت لباس هر ملتی با سیلوئت لباس یک ملت دیگر متفاوت است. ما از زمان قدیم سیلوئت لباسمان، لباس مستطیلی بود، یعنی همین لباسی که الآن تنمان است و الآن همین لباس سیلوئت لباس رایج در کل دنیا شده است. پس لباسی که ما داشتهایم خیلی لباس خوبی بوده است چون هم کارآمد و زیبا بوده است و هم کیفیت خوب داشته است. ما زمان قدیم بهترین بافندهها را داشتهایم. اعتقادم این است که اگر ما چند نمایشگاه لباس بومی و سنتی خوب بگذاریم، باورهای غلطی که در حوزه لباس به وجود آمده است از بین میرود چون واقعاً تمام لباسهای سنتی پوشیده و باحجاب هستند. گرچه این لباسها قابلیت امروزی شدن ندارند ولی اگر این لباسها در نمایشگاههای مد خودمان در کنار سایر لباسها بگذاریم، مردم ما میتوانند نسبت به تمدن و پوشش ایرانی آشنایی پیدا کنند و عدم اعتمادبهنفسی که ما در حوزه مد و لباس داریم برطرف شود. واقعاً چه اشکالی دارد که ما در یک مراسم رسمی لباس محلی بر تن کنیم؟
چند سال است طرح تأسیس موزه لباس اقوام مطرح شده است و فکر میکنم اگر موزه تأسیس شود اتفاق بسیار ارزشمندی خواهد بود.
متأسفانه ما در ارگانها یک ذره موازیگری داریم و مثلاً سازمان میراث فرهنگی میگوید چون موزه تاریخی است باید زیر نظر این سازمان باشد. اتفاقاً آقایی در تهران آمده همین کار را انجام داده و خودش یک موزه شخصی راه انداخته است. من وارد سایت این موزه شدم و موزه را بهصورت مجازی دیدم که کار بسیار قشنگی بود. چون خودم لباس سنتی را تدریس میکنم، کاملاً با لباس مناطق آشنایی دارم ولی اگر کسی این آشنایی را ندارد میتواند به این موزه مراجعه کند و لباسهای زیادی را ببیند.
با توجه به این که شما تدریس هم میکنید، ارزیابیتان از آینده طراحی لباس و پارچه چیست؟
طبیعتاً در سالهای اخیر استقبال از طراحی لباس و پارچه به نسبت قبل گستردهتر شده و علاقهمندان بیشتری در دانشگاهها و آموزشگاه در حال آموزش دیدن هستند. من در دانشگاه تدریس میکنم و خیلی وقتها دانشجویان از من درخواست میکنند که کلاس خصوصی هم برگزار کنم. استقبال از رشته خیاطی هم در سالهای اخیر بهویژه به دلیل رشد فضای مجازی و اینستاگرام، علاقهمندان بیشتری پیدا کرده و تبدیل به یک شغل پردرآمدتر شده است. در حال حاضر آموزش خیاطی و الگوسازی کمتر شده است چون خیلی از آموزشهایی که در فضای مجازی داده میشود کمتر شده است و دیگر مثل گذشته رفتن به آموزشگاههای خیاطی رواج ندارد. در حال حاضر علاقهمندان بیشتر به آموزشگاههای طراحی لباس میروند.
وضعیت آموزش طراحی لباس در دانشگاهها و آموزشگاهها چگونه است؟
در حال حاضر تعداد افرادی که از آموزشگاهها بیرون میآیند و وارد مقوله کار میشوند بیشتر از فارغالتحصیلان دانشگاهها است. یعنی کسی که در دانشگاه دولتی درس خوانده است احتمالش خیلی کمتر است که بعد از فارغالتحصیل شدن یک مزون بزند چون آموزشهای آموزشگاهها بر مبنای سادهتر و قابلفهمتری بنا شده است. ما چند متد الگوسازی داریم که آموزشگاهها این متدها را راحتتر و آسانتر میکنند و آموزش میدهند. در دانشگاهها متد مولر تدریس میشود که متد خوبی است ولی یک مقدار سنگین است چون محاسبات زیادی دارد. یکی از دلایلی که دانشجوها بعد از اتمام تحصیل چندان علاقهمند نیستند در حوزه الگوسازی کار کنند همین متد مولر است چون یک مقدار برای دانشجوها سخت است، در حالی که در آموزشگاهها متد مولر را برای هنرجوها راحتتر کردهاند و به همین دلیل کسی که طراحی را در آموزشگاهها یاد میگیرد، برایش شیرینتر و راحتتر است و سریعتر سوار کار میشود. یکی دیگر از مشکلاتی که هنرجوهای ما دارند این است که اساتید به شیوه نقاشی با آنها کار کردهاند که این شیوه نقاشی در طراحی لباس جواب نمیدهد. در طراحی لباس قواعد تصویرسازی حاکم است ولی متأسفانه گاه هنرجوها را به سمتوسوی نقاشی میبرند و به همین دلیل میبینید دانشجوی ترم آخر همچنان در طراحی دستش کند است. متأسفانه خیلی از اساتید ما بهروز نیستند، در حالی که حوزه مد یکی از حوزههایی است که همیشه بهسرعت در حال حرکت است و استادان ما باید بهروز باشند و دورههای جدیدتر ببینند. من در بعضی از آموزشگاهها میبینم که خیلی از استادهای ما نسبت به استادهای دانشگاههای دولتی بهروزتر هستند. در دانشگاهها وقتی اساتید عضو هیئت علمی میشوند معمولاً دیگر انگیزهای در خود نمیبینند که بخواهند دورههای جدید را ببینند. من خودم در دانشگاه دولتی درس خواندهام و الآن دارم در دانشگاه علمی کاربردی درس میدهم و خودم را ملزم میدانم که اطلاعاتم را بهروز کنم.
-
دوشنبه ۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۳:۵۵
-
۸۲ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/207178/