پدر معتادی که بال و پر زدن پرنده زندگیاش را نمیبیند!
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - پدر معتادی که بال و پر زدن پرنده زندگیاش را نمیبیند!
٢٦٠
٠
خراسان / این هفته از انشای جالب یک دختر خواهید خواند و پدر معتادی که بال و پر زدن پرنده زندگیاش را نمیبیند!
دیواری شوید پر از پنجرههای رنگی
اولین بار با نامه معلمش پیشم آمد. معلمها رگ مادرانه دارند، گاهی زودتر از خودت تو را کشف میکنند. تغییر رفتار مریم در کنار جملهای که در پایان کتابش نوشته بود، معلم مهربان را نگران کرده بود: «من اگر دیوار بودم روی سر خودم خراب می شدم.» بعد از چند ماه درمان، مریم را دیدم، حالش خوب بود و گفت معلممان گفته آخرین انشایم را به شما نشان دهم. موضوع انشا این بود: من اگر دیوار بودم... مریم از دیواری نوشته بود که از بالا تا پایین خودش را پر میکند از پنجرههای رنگی و پیچکهای سبز... از مطب که بیرون رفت به موضوع انشا فکر میکردم، من اگر دیوار بودم... من اگر دیوار بودم کوچ میکردم به یک سرزمین بی کاغذ تا مرا پر کنند از دیوار نوشت...
بابا، خوب شدی؟
اعتیاد نحیفش کرده بود. دندانهایش خراب بود، بوی تند سیگار می داد، رنگش زرد و کم رمق بود. آستینش را بالا زد، روی بازویش پر بود از پرندههای در حال پروازِ خالکوبی شده. گفت به تعداد این پرندهها مصرف مواد را کنار گذاشته و هربار با شروع ترک، یکی از این پرندهها را خالکوبی کرده و باز... پرنده بعدی. پرسیدم: تضمین ترک این بار هم یکی دیگر از همین پرندههاست؟ چیزی نگفت. در حین صحبت بودیم که دختر سه سالهاش در را باز کرد: بابا خوب شدی؟ گاهی درست روبه روی ما پرندههایی بال بال میزنند که تصویر آسمان در نگاهشان میخندد، آنوقت ما به دنبال رویای پرواز چه تصویرها که نمیکشیم. پرسیدم اسمت چیه؟ قناری یا گنجشک؟ شاید گفت مینا، شاید فاخته، شاید... مهم نبود، مهم این بود که بال داشت، میپرید، بوی رهایی میداد، می شد روی پروازش حساب کرد.
نویسنده : دکتر المیرا لایق روان پزشک
-
سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۰:۴۹
-
۳۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/204604/