والدینِ جاده صافکن و مضطرب، فرزندان خود را تباه میکنند
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - والدینِ جاده صافکن و مضطرب، فرزندان خود را تباه میکنند
٠
٠
فرادید / جان مارسدِن دهههاست درباره آموزش به کودکان و تأسیس مدرسه برای آنها مینویسد، اما اخیراً او نگران شده است. خیلی نگران.
نویسنده مجموعه کتابهای معروفِ «فردا، وقتی که جهان آغاز میشود»، در جدیدترین کتاب خود درباره اینکه ما چطور کودکان را درک و با آنها رفتار میکنیم، مینویسد: «در حال حاضر شاهد نوعی شیوع یافته از فرزندپروریِ آسیبزا هستیم».
مارسدن در کتابِ «هنرِ بزرگشدن» که به مثابه یک مانیسفت از آن یاد میکند، درباره نوعی از وضعیت والدبودن مینویسد که در آن والدین به جای آنکه به فرزندانشان عشق بورزند، به آنها احساس شیفتگی دارند.
او به والدینی که مدام نقش وکیل مدافع را برای بچههایشان ایفا میکنند، هشدار میدهد؛ بچههایی که به قول او آنقدرها که والدینشان تصور میکنند نه استعداد شگرفی دارند و نه معصوماند.
او از «والدینِ جاده صافکن» - اصطلاحی اسکاندیناویایی معادل والدین هلیکوپتری که برگرفته از بازی اسکیت روی یخ است و بهطور استعاری برای توصیف والدینی استفاده میشود که با جدیت تمام جادهها را برای فرزندان خود هموار میکنند – ناامید شده است. او مینویسد: «فرزندپروری سمی، عواقب جدی دارد.»
او میگوید: «فرزندپروری سمی یک مسئله گسترده است. فرزندپروریِ آسیبزا، معادل آزار و اذیت احساسی کودکان نیست؛ اما رویکردی «اشتباه و انحرافی» را نمایندگی میکند که این رویکرد آسیبهای عاطفی شدیدی در پی خواهد داشت.
او میافزاید: «مخاطب من بیشتر طبقه متوسط هستند. من نمیگویم مردم برای مخرب رفتارکردن از قبل طرح و نقشه دارند و عمدی در کار است؛ بلکه به نظر میرسد شعور متعارف و غریزه افراد به بهای ملاحظات دیگر نادیده گرفته میشود. آسیبِ عاطفی ناشی از اضطرابی است که اغلب به وحشت (حملات پَنیک) نزدیک میشود.»
او میگوید، مدرسه ادارهکردن طی 5 سال اخیر برایش کاری مشکل شده است و کتابِ «هنر رشدکردن» بیشتر از زاویه نگاه مدیر مدرسهای نوشته شده که از وضعیت کنونی خسته است.
به گزارش فرادید به نقل از گاردین، مارسدن میگوید، نوجوانان امروزی در مقایسه با نسلهای پیش از خود موفقیتهای آکادمیک بیشتری کسب میکنند، در سیاست مشارکت بیشتری دارند و ... اما با توجه به آمار بالای مسائل روانی در میان جوانان، نگرانی او از بابت سلامت عاطفی این افراد است.
«آسیبِ عاطفی یک مسئله همهگیر شده است. سطح اضطراب به قدری بالاست که تا پیش از این نمونه آن مشاهده نشده است.»
مارسدن میگوید، بخش زیادی از اضطرابِ والدین و فرزندانشان ناشی از نگرانی از این است که جهان مکانی خطرناک است و دیگر نمیتوان به کسی اعتماد کرد. این مسئله به همراه خردسالانگاری فرزندان به مثابه افرادی پاک و مخلوقاتی بیدفاع باعث میشود والدین فرزندان خود را نازپرورده بار بیاورند، بیش از اندازه نگران آنها باشند و از مؤسسات آموزشی هم همین توقع را داشته باشند.
او میگوید: «بخش زیادی از این نگرانیها، نگرانی از آسیب فیزیکی است. البته خیلی منطقی است که والدین نگران رسیدن آسیب فیزیکی به فرزندانشان باشند؛ اما اگر این نگرانی چیزهای دیگر را تحتالشعاع قرار دهد، آسیبِ عاطفیای که از این نگرانیها به فرزندان میرسد معادل مرگ تدریجی آنها خواهد بود.»
مارسدن نسبت به «تجربه دستِ دوم» در دنیای کنونی هشدار میدهد و میگوید دیگر زانوهای کودکان در حین بازی کردن، از درخت بالا رفتن و دوچرخهسواری زخمی نمیشود؛ زیرا زندگی کودکان ما «بیهیجان» و «کسالتآور» شده است.
او میگوید خیلی مسخره است که «در کشوری مثل استرالیا که بیشترین فضای باز را نسبت به جاهای دیگر دنیا دارد؛ کودکان در یک زمین بازی به اندازه زمین بسکتبال محصور میشوند درحالیکه به آنها گوشزد میشود: اجازه ندارند بدوند، اجازه ندارند غذایشان را با کسی شریک شوند، اجازه ندارند کسی را لمس کنند، اجازه ندارند از درخت بالا بروند یا چوب از زمین بردارند.»
او هشدار میدهد والدین و مربیان با محدود کردن مواجه کودکان با خطر، در واقع آنها را از رشد طبیعی باز میدارند و توانایی آنها را برای رسیدن به بلوغ، مقاوم شدن و استقلال یافتن محدود میکنند.
مارسدن از والدینی که اجازه نمیدهند کودکِ 4 ساله خودش نارنگیاش را پوست بکند، ناامید است.
«کودکان میتوانند از عهده امور خودشان بربیایند و ما باید خودمان را قانع کنیم که کنار بایستیم.»
مارسدن میگوید، کودکان آنچنان مورد لطف و احترام جامعه قرار میگیرند که وقتی در جوانی یک فرد بزرگتر انگشتش را در مقابلشان تکان میدهد (به نشانه هشدار و عصبانیت) لاجرم احساس تباه شدن میکنند. وقتی ما مدام نگران مواجه جوانانمان با شکر، موبایل، تلویزیون و آزار سایبری باشیم، تجربهها و احساسات آنها را نادیده و بیاهمیت میانگاریم.
مارسدن علاقهای ندارد که از منظر خوشبینی و بدبینی به قضیه نگاه کند. از نظر او این تقسیمبندی برای آن است که خوشبینها از تلاش کردن برای بهبود اوضاع جهان، انصراف دهند؛ و درحالیکه مطمئن است امروز بخشهای زیادی از فرهنگ فرزندپروری و کودکی به مرحله بحرانی رسیده است – به نحوی که رفتارها و نگرشهای والدین با تراژدیهایی مانند استفاده از مواد مخدر و خشونت خانگی در میان فرزندانشان ارتباط دارد – تردید ندارد که فرزندپروریِ امروزی بسیار سمیتر از فرزندپروریِ سنتی است.
«ما به طروق مختلف باعث شدهایم آنها نمره قبولی را در خیلی موارد کسب نکنند و این اصلاً خوب نیست.»
-
جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۲:۵۵
-
۵۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/202562/