با کودک هیجان زده ام چه کنم؟
روانشناسي
بزرگنمايي:
آریا بانو -
با کودک هیجان زده ام چه کنم؟
٢٣٢
٠
آخرین خبر / سراسیمه خودش را به من رساند که ماجرای مهمی را برایم تعریف کند. که آن گربه که از زیر زمین، دو طبقه بالا آمده، بابای بقیه گربههایی بوده که در حیاط هستند. موضوع واقعا حیاتی و مهم بود و میخواست من عمق اهمیت موضوع را درک کنم. حالت چشمهایش، حرکت دستهایش، تن صدایش، صدای نفسش و همه چیزهایی که در آن لحظه در جریان بود توجهم را جلب کرد. ذهنم هم هی میرفت به تجربههای قبلیام و قبلیاش با گربهها. اما خیلی تلاش میکردم فقط بشنوم، خیلی خوب بشنوم. چندتا از جملههای کوتاه و بریده بریدهاش را با لحنی شبیه لحن خودش تکرار کردم. فقط تکرار کردم. خیالش راحت شد که من درست فهمیدم چه اتفاقی افتاده! کمی آرام گرفت و دوباره رفت بقیه ماجرا را پیگیری کند.
گاهی وقتها تنها نقشی که در زندگیاش دارم «گوش شنوا» بودن است و فقط در عمل نشان دادن (و نه بیان کردن) اینکه «من خیلی خوب داشتم میشنیدمت».
بعضی روزها هم این موضوع شنیدن، به سختترین چالش روز تبدیل میشود. وقتی که خیلی کار دارم و اصلا در لحظه اکنون حضور ندارم. انگار صدایش مزاحم میشود کارهایم و فکرهایم سر جایشان باشند و این موضوع اعصاب خورد کن ادامه پیدا میکند تا دکمهام را یکی قطع کند، چند لحظه بایستم، دور و برم را نگاه کنم، گوشم را تیز کنم، مشامم را به کار بیندازم و چشم در چشمش و هم قدش، درست بشنوم دارد چه میگوید! وقتی میشنومش، (اگر درست شنیده باشم) نصف راه را رفتهام. بعد هم چندتا دستور ساده است که باید انجام بدهم. یا قیچی مورد علاقهاش گم شده، یا چسب ماتیکی هوا خورده نمیچسباند، یا اصلا گرسنه است قندش افتاده و چیزهای سادهای شبیه به این.
شنیدن معجزه میکند. من هنوز تنها کاری که میکنم این است که خوب میشنوم! نه راهکار میدهم، نه سرزنش میکنم و نه انکارش میکنم! « آره مامان یادمه اون روز... اوهوم تو دیدی که خانم همسایه خیلی عصبانی بود... آره، ماشینش... » و ... بماند اینکه خودم هم هنوز از کنار ماشین خانم همسایه با تپش قلب میگیرم! شاید به اندازهای که نیاز داشتم دربارهاش برای گوشهای شنوندهام حرف نزدهام..
شما چقدر خوب میشنوید؟ چه موانعی سر راه شنیدن بچهها دارید؟
نویسنده: مژده شاه نعمت اللهی
-
يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۳:۰۲
-
۱۰۵ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/176297/