آریا بانو

آخرين مطالب

فهمیدم معتاد است اما در دام عشقش گرفتار بودم اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو -
فهمیدم معتاد است اما در دام عشقش گرفتار بودم
٤٣
٠
خراسان / روزی آن قدر عاشق «اتابک» شده بودم که برای رسیدن به او حتی به خانواده ام پشت کردم. در آسمان زندگی ام او تک ستاره ای بود که می درخشید و من جز او هیچ چیز دیگری را در آن آسمان تاریک نمی دیدم به طوری که به خاطر ازدواج با او در یک تصمیم احمقانه و برای راضی کردن خانواده ام دست به خودکشی زدم.
اما امروز برای رهایی از چنگ او باز هم آن قدر تحت فشارهای روحی و روانی قرار گرفته ام که چیزی نمانده دوباره دست به خودکشی بزنم ولی این بار چشمان نگران فرزندانم و افکار عاقلانه مرا راهی مرکز مشاوره کرده است تا شاید ...
زن 24 ساله در حالی که بغض شکسته اش حکایت از تلخ کامی های وحشتناک در زندگی مشترک هفت ساله اش داشت، با بیان این که دیگر کارد به استخوانم رسیده است و از سویی نمی توانم به چشمان پر از مهر پدرم نگاه کنم، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: سال ها قبل زمانی که دختر خردسالی بودم از دیدن عصمت خانم خوشحال می شدم. او که از همسرش طلاق گرفته بود به همراه پسر نوجوانش در همسایگی ما زندگی می کرد.
عصمت خانم زنی خوشرو و مهربان بود به همین دلیل روزهای کودکی ام را خوب به خاطر دارم. او به خاطر دوستی با مادرم مدام به منزل ما رفت و آمد داشت و هر بار که مرا می دید دستی به سرم می کشید و مرا «عروس گلم» خطاب می کرد و سپس مقداری «نخودچی» کف دستم می ریخت و من خنده کنان از او دور می شدم. اگرچه آن زمان معنای «عروس گلم» را نمی فهمیدم اما به خاطر مهربانی هایش، حس خوبی به او داشتم. وقتی به سن نوجوانی رسیدم دوست داشتم نزد عصمت خانم و پسرش زیباتر جلوه کنم به همین دلیل وقتی برای دیدار مادرم به منزل ما می آمد، بهترین لباس هایم را می پوشیدم و پنهانی کمی آرایش می کردم تا زیباترین عروس دنیا باشم.
پسر او هم احساس عاشقانه ای به من داشت و با هر بهانه ای سعی می کرد به منزل ما بیاید یا مرا در مسیر مدرسه ببیند. با وجود این، پدرم همواره مادرم را از دوستی با عصمت خانم برحذر می داشت و آشکارا می گفت از این زن و پسرش فاصله بگیرید ولی من دلیل تذکرهای پدرم را متوجه نمی شدم تا این که روزی در مسیر بازگشت از مدرسه ماموران پلیس را دیدم که عصمت خانم را با دستان بسته به داخل خودروی پلیس می بردند و من فقط ناباورانه نگاه می کردم. مدتی بعد از پدرم شنیدم که عصمت خانم به جرم فروش مواد مخدر صنعتی به حبس ابد محکوم شده است. بعد از این ماجرا، من سنگ صبور «اتابک» شدم و به خاطر مهربانی های مادرش با او ارتباط پنهانی برقرار کردم. آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم و در حالی متوجه اعتیاد اتابک به مواد مخدر شدم که در دام عشق او گرفتار شده بودم و یک زندگی رویایی بر سراب عشق اتابک ساخته بودم. مدتی بعد اتابک به خواستگاری ام آمد اما پدرم بلافاصله مخالفت کرد. وقتی شرایط را این گونه دیدم، بر اثر هیجانات احمقانه دوران نوجوانی نامه ای برای پدرم نوشتم و دست به خودکشی زدم.
اما خانواده ام خیلی زود مرا به بیمارستان رساندند و از مرگ نجات یافتم. بعد از این ماجرا اگرچه با اتابک ازدواج کردم و صاحب دو فرزند کوچک شدم اما از همان روزهای اول زندگی، اتابک برای تامین هزینه های اعتیادش دست به هر کار خلافی مانند سرقت و فروش مواد مخدر می زد. روزی نبود که به خاطر زورگیری های او از زنان و کیف قاپی هایش درگیر نشوم. او مرا تهدید به مرگ می کند و کارش به جایی رسیده است که حتی سبد کالاهای اهدایی خیران را هم از منزل سرقت می کند تا هزینه موادش را تامین کند.او به فرزندان کوچکش هم رحم نمی کند و دخترم را با سیگار می سوزاند یا در حالت توهم لوازم منزل را می شکند و ... دیگر آن عشق حبابی به نفرت شدیدی تبدیل شده است که ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/159904/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ایران می تواند پرتاب انسان به فضا را رقم بزند؟

بزرگترین چاپگر 3بعدی جهان یک خانه را در 80 ساعت می‌سازد

دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی

نتایج فینال 5 وزن نخست کشتی فرنگی جام تختی اعلام شد

آنالیز یک تغییر؛ کلوپ دوم یا برندان راجرزی دیگر

غافلگیری یک بازیکن جلوی چشم خانواده‌اش

احمدی و سورگی هم با پرسپولیس رفتند

پول رسید، پرسپولیسی‌ها خندیدند

بنزما و طلسم بزرگان؛ کریم را چه می‌شود!‏

شغل جدید ستاره نیوکسل؛ راننده کامیون!‏

از حواشی ادامه دار یک پلتفرم تا صدرنشینی «محفل»

بلد نیس چطوری زهر نیش مار رو بگیره!

بازی جالب حدس چهره با سیدجواد هاشمی

صدای این خواننده دل همه رو برد!

کاهش 14 درصدی جانباختگان حوادث رانندگی در سفرهای نوروزی

رادان: تمام آبرویمان را برای دین و ارزش‌های اسلامی می‌گذاریم و از این راه عقب‌نشینی نخواهیم کرد

پورعباس: کنکور در سلامت کامل برگزار شد

لحظات حساس از نجات نوزاد سه روزه توسط اپراتور هلال احمر

خالد نبی؛ زیارتگاهی شگفت‌انگیز در دل طبیعت

عطر کیک هل و گلاب تمام خانه را پر کرد!

آشنایی با سندرم حساسیت ناشی از دارو (DRESS)

چطور شوهر بی عاطفه ام را درمان کنم؟

تصاویری از پنل‌های خورشیدی جدیدی که در هر مکانی امکان نصب آن وجود دارد

برای خریدن کتاب هایی درباره اهل بیت(ع) به چه چیزهایی باید توجه شود؟

اولین واریزی مالک جدید به بازیکنان پرسپولیس

سندروم ژاوی همه‌گیر شد؛ تمدید 3ساله کونسیسائو

برنامه بازی‌ها را برای همه تغییر دهند نه فقط رئال

بلینگام بازی با سوسیداد را از دست داد

ایران با کسب 20 مدال قهرمان انتخابی جام جهانی ووشو شد

فینالیست‌های پنج وزن نخست مشخص شدند

احتمال خروج FIA از فرانسه پس از صد سال

فتحی قهرمان مرحله نخست مسابقات آزاد تفنگ بزرگسالان شد

علی مصفا: فیلیمو عمدا «نبودن» را تبلیغ نکرد و سرم منت گذاشت!

در تقدیر من جز خدمت به خلق نیست!

«مست عشق» رکورد مخاطب روز نخست اکران را شکست

آخرین خبر از وضعیت بیماری «ترانه علیدوستی»

مطالبه‌گری؛ مهمترین برنامه عملیاتی بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت سیزدهم

مرگ دردناک مرد تبریزی زیر چرخ های قطار مسافربری

آتش سوزی گسترده در هند؛ شش نفر کشته شدند

اقدام شیطانی مرد شیاد به زنان در نقش شرکت در مراسم ترحیم

شاخ به شاخ عجیب دو ماشین در آزادراه!

نتیجه حواس پرتی پشت فرمون؛ کنترلش و از دست داد!

کتک‌کاری یک مسافر با راننده اتوبوس در آمریکا

راه جلب عنایت امام زمان (عج)

هوش مصنوعی و احتمال جنگ و فروپاشی اجتماعی

وقتی درد دل می‌کند؛ گوش باش، نگاه باش

سالگرد زادروز یوهان کرویف؛ منتخب حرکات دوران بازی نابغه هلندی

ستاره چلسی فصل را از دست داد، آرژانتین نگران کوپا!‏

ژاوی اشک خوان لاپورتا را در آورد

به حذف رئال از لیگ قهرمانان باور دارم